7 اسلاید صحیح/غلط توسط: K.S.M.A انتشار: 3 سال پیش 35 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام …….
آنچه گذشت : صداهایی امد . من یونیگرل هستم .
معلوم بود یک سنتی مانستره . همانجا من داشتم می افتادم .
یونیگرل : دختر خانوم ! میام بگیرمت ولی بعد به فیوال نگاهی انداخت . فیوال : نیاز نیست ، من یک چتر نجات در میارم . یونیگرل به سمت مرینت رفت ولی او دیگر چند سانت با زمین فاصله داشت . یونیگرل : نمیتونممممممممم بهششش برسمممممممم
مرینت در بدترین حالت بود. یونیگرل : تقصیر منه ! من الگوی خودم را کش.تم ! فیوال که فرود آمده بود : واقعا خودشه !! یونیگرل : پس چی !
یونیگرل مرینت را بلند کرد اما گاید هم دستش را آماده کرد . فیوال از آنها دفاع کرد اما خیلی سخت بود
فیوال : کمکم کن ! اما یونیگرل خیلی ناراحت بود . رفتند در فاضلاب . مرینت را روی دیوار تکیه داد و کلی گر.یه کرد .ناگهان بانیکس امد
بانیکس : لیدی باگ کوچولو ! چه اتفاقی افتاد ! یونیگرل : اون سقو.ط کرد ! تقصیر من بود . توی کتاب تاریخمون اون رو به عنوان یکی از قدرتمند ترین قهرمان ها گذاشتند ! بانیکس : اوه نه ! این حقیقت نداره ! اون نباید عاقبتش مثل کت نوار بشه ! اما من در آینده لیدی باگ بزرگ تر را می بینم ! دقیقا همان مرینت دوپن چنگ ! یونیگرل : پس اسمش مرینت هست ! توی مریخ ما یک پیرزن را داریم اسمش مرینته . خیلی پیر نیست البته . فقط ۴۳۲ سال ! ۵۵۰ سال بشه دیگه نمی تونه چین و چروک هاش را بپوشاند . توی بیمارستان های مریخ تقریبا اگر کاملا نمرده باشی خوبت می کنن… بانیکس : گفتی می تونن آدم هایی که توی کما هستند یا بیهوش هستند را بیدار کند ! بانیکس رفت و نقض مرینت را چک کرد . خوشحال شد و گفت : باید بریم مریخ .
یونیگرل : اخه با چی ! من تا یه مدت نمی توانم از قدرتم استفاده کنم . بانیکس پرتابش را باز کرد : امیدوارم غیر دریچه ی کره ی زمین توی این زمان و دریچه ی چند هفته قبل دریچه ی مریخ هم باشد . بعد دست یونیگرل و مرینت خواب را گرفت و وارد پرتال شد . یونیگرل : دو سوال . اینجا کجاست و من نباید دوستم را خبر کنم ؟ بانیکس : هر چی آدم کمت.ر هماهنگی بیشتر . و اینکه اینجا دنیای تمام دریچه ها و تمام زمان ها است . من فکر می کردم در آینده روبات ها پاریس را می گیرند ولی خیلی بدتر شد ! یونیگرل : اما همه ی دریچه ها خاکستری هستند . به جز زمان خودمون و اون دریچه .
بعد نگاه به آن دریچه کرد . در آن مرینت قدیم را دید که در حال کابو.س دیدن بود .بانیکس : خودشه . مرینت هنوز در گذشته وجود داره . من هیچ وقت نباید اون را از ریو دور می کردم باید همانجا می موند و به دوستش کمک می کرد !!!!! یعد با یونیگرل و مرینت خواب وارد آن دریچه دقیقا همانجایی که خونه ی نینو بود شد . بانیکس : خودشه این راه حل ماست ! بعد از پنجره بیرون رفت . بانیکس : اون دختر الیا وسایل لیدی باگ کوچولو را دزد.یده بود . پس باید اون را پیدا کنیم . معجزه گر کفشدوزک و وسایل او را برداریم و مرینت با لاکی چارم و اتمام کار ، همه چیز را به حالت اول برگرداند !!
آنچه خواهید دید : ما وقت کمی داریم . بدش به من ! من ادامه ی زندگیم را در زمین به سر می برم !
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
لطفا به جون خدا پارت بعدی رو بزار!😭🥺
باشه