میا: دیشب که پیش جانی بودم فکرم همش پیش جونگ کوک بود از طرفی هم همش فکر میکردم الان یونگی یه کاری میکنه اما هیچ کاری نکرد صبح بعد از خوردن صبحانه و دادن غذای جانی راه افتادیم سمت بیمارستان تا ببینیم حالشون چطوره به جوش اومدن
یا نه امیدوارم هر چه زود تر خوب بشن و این مشکل از سرمون باز شه آخه من
یک زندگی آروم میخام نه با ترس و نگرانی که امکانش هست بلایی سر
یکی از عزیزام بیاد+جیمین لطفاً تند تر
برو &میا انقدر نگران نباش میرسیم دیگه ؛ جونگ کوک اون عوضی رو نمیشناسه؟+شاید بشناسه شاید هم نه
هیچی معلوم نیست #میا میگم که بهتر نیست که با پدر شوهرت اینا زندگی نکنی قشنگ معلومه که خیلی دشمن
داره که برای کشتنش دست و بال میزنن +من نمیدونم اووووف ...کم کم اعصابم خورد شود و خیلی بلند داد زدم
+جیمینننن تند تر بروووو😠#وی باشه
چته آروم باش بچه میترسه .. عاییی خدا با اون دادی که من زدم جانی ترسید و زد زیر گریه + آخخخخ نه جانی
گریه نکن ببین داریم میریم پیش مامانی بسه بسه عزیزم دیگه گریه نکن
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
عالی پارت بعد پلیز 😘😘😘🥰🥰
فردا عزیزم 🥰😉
سلامممم آجی ساحل مح برگشتممم 🤪
شادو شنگول 😆
ولی صحیح سالم نیستم چون کرونا گرفتم بدجورررر 😑😑😑
سلام عاجی جون انشاالله خوب میشی بابای من چون توی بیمارستان کار میکنه سه بار گرفته 🙄 به مامان و بابات بگو ک ندر بگیرن بار سوم که بابام گرفت خیلی زود خوب شد ک ندر رو از عطاری بگیر
پارت بعدی
عالی بود عاجو❤❤❤❤❤
مرشی
عالیییییییییی بودددد
🥰
عالیییب
مرسی 🥰
عاااااالی
مرسی ❤️
احسنت و تبارک الله😂👏🏼
بعدی رو هم میشه الان بزاری🙂
فردا میزارم 😉
میسی🙂💖
عالی بود
💜♥️❤️
مرسی