
فقط همین که بخون و لذت ببر......راستی سیلووووم😜😜😅😅🤭🤭
که یهویی یک فکر میاد تو ذهنت : این که بری ولی بدون سرو صدایی که مامان بابات نفهمن.....پس تصمیم میگیری این رو به مامان بابات بگی ..... تو:: سلام مامان سلام بابا ، من به کار اشتباهم پی بردم و میخوام خودم هم خودم رو تنبیه کنم پس برای اینکه من دلم برای شما تنگ بشه شما اصلا تو لاتاق من نیایین ....... مامان بابا :: باشع 😒😑😑😐🤨🤨😠😠ا ا👿 من با پتو های اضافه هتل یک طناب مانند درست کردم..... لباسم رو پوشیدم .....
آماده شدم و داشتم از ملحفه هامیرفتم پایین و سوار اتوبوس شدم و رفتم به کنسرت بی تی اس ............. من رقتم اونجا ، اونجااا خیلی شلوغ بود........... من رفتم و زود بلیت را نشان دادم و جلو ترین صندلی نشستم ...... من وقتی شنیدم که مجری گفت:: ㅠ유어어ㅠㄴ나누너ㅐㅜ다ㅠㅓㅔㅈ쟈옹ㅎ아ㅜㄷ유ㅜㅏㅣ주유ㅓ유올ㅈㅅ좊ㅇ??? BTS ( یعنی سلام به همه دوستان خوبم ، گروه مورد علاقتون بی تی اس دارد میاید تشویق؟؟؟👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏 تو:: هورااااااااااا😅🥳🥳🤠🤠 (تو فکرت): میخوام بفهمم که بی تی اس کیه که نصف کره عاشق آنها هستند و اون پیرمرد همگفته بود خیلی مهربونن و من هم از مهربون ها خوشم میاد... کنسرتشو شروع شد....... AUD-20201031-WA0067 (۱)
اجرای اولشون تموم شد..... تو:: هووووو عالی بودین لی لی لی 😅😅 خیلی خوب بود آهنگشون ها !!! 👌👌👌👌👍👍 بعد حالا نوبت اجرای بعدی .... یعنی آهنگ DNA هست........ AUD-20201031-WA0122 (۱) این آهنگشع👆👆👆ولی نمیشه گوش داد لامصب😭😭🤧🤧 .....................................................خوب این اجرا هم تمام شد 😁😁😁👏👏👏🥳🥳👌👍👍👍👍 حالا داور میگه که بیاین و کمی برای مردم حرف بزنید بی تی اس 😃😃 مین یونگی یا همون شوگا آمد تا صحبت بکند...... مین یونگی :: سلام من مین یونگی هستم و هر موقع که شما بگین براتون ماسکم رو بر میدارم ..... آرمی ها:: الان بردااااااارررررر 😄😄😄😄😄 مین یونگی:: بااشه😊😊
ماسکش رو که برداشت دیدم این دقیقاََ همون پسر مگسی هست...... من که تازه داشتم ... Loding میکردم... یهو شوگا پرید پایین و تا من رو دید خشکش زد... منم خوشکم زده بود 😧😧🙎♀️🙎♀️🙎♀️🙎♀️ واقعا اون پسر مگسیه!!!!!!!!😲😲😲😲😧😧😧 تا آرمی ها این رو شنیدن،،، ریختن سرم و من رو کُتَک زدند...... تهیونگ دوید و من رو از دست اونها نجات داد .... شوگا که هنوز خشکش زده بود ، هنوز اونجا وایستاده بود.... من داشتم کتک میخوردم که تهیونگ من رو از دست اون آرمی های خشن بی تی اس و عاشق بی تی اسشون نجات داد ولی یکمی دیر شده بود چون من آسیب دیده بود دستهام و زخمی شده بود...... تهیونگ من رو بغل کرد و با میکروفن بلند گفت :: تهیونگ: از این به بعد این دختر جذو از خواهر من حساب میشع!! و هرکس با ایشون در بیوفته یعنی با من در افتاده است😠😠
زرشک تو گول خوردی ..... تو اولش فکر میکردی این داستان بین من و شوگا است اما نه 🤣🤣🤣
این داستان بین من و تهیونگ و جیمینِ 💜💙💚💛🧡❤❤💟 ..................................................... بعد از رفتن مردم تو توی سالن کنسرت بی تی اس موندی و چون هیچ پولی دیگه نداشتی.... نمیتونستی برگردی خونه و بسیار هم هوا بارانی بود.... و تو رو آنها بیرون کردن و گفتن که برو و انقدر دروغ نگو...... ، میگه من پول ندارمم😡😡😤😤 برو بابا .... برو خودت رو گول بزن.... تو رو پرتت کردن بیرون...... تو در شب زیر بارون مونده بودی که بدون لباس بودی و هیچ چتری چیزی نداشتی که بخای زیر اون وایسی تا خیس نشی و سرما نخوری ...... خلاصه تو که داشتی از سرما یج میزدی و لباس زیادی هم نداشتی که گرم بشی و دست هات هم زخم بود ... و زیر آب میسوختن....😢😢😢😓😓😓🤒🤒🤕🤕😖😖😖😣😣😣😣
بی تی اس که یکم خوابیده بود و منجیرشون گفت که برن حاضر بشن تا برن به خونه و منیجرشون هم بره خونه اشون ...... پس بی تی اس در حال آماده شدن بودن که تهیونگ دید شوگا هنوز در حال فکر کردنه و رفت و دوستانه از شوگا پرسید ، چی شده ؟؟ و شوگا جواب داد:: من نمیدونم ولی این دختر رو که دیدم خشکم زد و داشتم میپختم چون اون دقیقاََ اون دختری هست که ما توی هواپیما دیدیمش 😐😐😶😶 نمیدونم ولی احساس میکنم اون الان داره اذیت میشه !!!!! ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ تهیونگ با توجه به حرف شوگا زود تر وسایلش رو جمع کرد و کمک گروه هم کرد که وسایلشون رو زودتر جمع کنن چون اکثر پیش بینی های شوگا درست از آب در می اومد 💞💞 ♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧ بی تی اس تو راه بودن و داشتن با ماشین منیجرشون میرفتن خونه... که جیمین تو رو توی راه میبینه.. که تو.......
بی هوش شدی و روی زمین افتادی
جیمین به جیهوپ میگه تا تو رو بزاره روی پشتش و بِبَرَتِت.... جیهوپ هم قبول میکنه... تو از سرما بی هوش شده بودی... بدنت شبیه یک تیکه یخ شده بود .... بالاخره تو رو جیهوپ برد داخل ماشین... ******************************** تووو دیگه کم کم نفست بالا نمیومد.....نبضت هم خیلی خیلی کم میزد....
خب بچه ها امید وارم که خوب باشه و خوشتون اومده باشه....خیلی من دوستون دارم و این که من با نظرهاتون و کامنت هاتون زنده ام😵😵😊😊خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی دوستون دارم و اینکه بابت همه ی دیر اومدن ها هم ببخشید....😣😣😣😭😭😭😭😭😢😢😥😥😥😥😥پارت بعدی رو هم حتما مینویسم....💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕دوستون دارم خیلیییییی💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💛💛💛💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 بااای💗💗💗💗💗💗👋👋👋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مگه از این بهتر تست پیدا میشه 😍😘
عالییی
عاشقش شدم
عالی بود تستت 🤣 خیلی خوب بود
جدی جدی گول خوردما😂😂😂
عالیه نرسی دختر بی چاره مامان و باباش می کشنش
ععععرررررررررر
خیلی قشنگ بود
لاولیییی
واقعا که یه سوال تو اصن آرمی هستی؟
😥😥😥😥😥😥
ممنون از نظر ها و کامنت های گوگولی تون....ممنونم بایت خوندن داستانم🍭🍭🍭🍭🍭🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭