از نگاه کریس:شب بود و همه ی اعضای تیم وایلد کرتس خواب بودن🌃
من بیدار بودم و تمام شب تو جام غلت میزدم؛چون اصلا خوابم نمیبُرد.
دلم میخواست زودتر صبح بشه تا یه ماجراجویی جدید با قدرت حیوانات شروع کنیم🐾
از جام بلند شدم و رفتم مارتین رو صدا کنم
ولی مارتین بیدار نشد.خوابش خیلی سنگین بود💤
چشمم خورد به آویوا که خیلی راحت خوابیده بود،انگار داشت رویا میدید.کاش من توی رویاش بودم😅یکم از نور بنفش کمی که روشن بود روی صورتش تابیده بود و این باعث میشد بیشتر جذبش بشم✨😍برگشتم توی جام نشستم و چند دقیقه همینطور به آویوا زل زدم تا اینکه بالاخره خوابم برد😍😂
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
چیلا
اینقد
کم
پیدایی
؟
اره تازگی ها کم میام تستچی. امتحان و کلی کار دیگه دارم اما سعی میکنم داستانمو بذارم هر موقع وقت کردم
تف تو روح مدرسه ها😐
👌👌😂😂
کیانااااا😐پاشو بیا تست آخرم😐📷
میشه لطفا اسمشو بگی؟
ولش کن مال دوسال پیشه😐😂
😔😔😔😔😔😔ببشخید😔😔😔😔😔
چرا؟تو که کاری نکردی
آجی خوبی؟
سلام آجی ممنون خوبم❤،فقط امتحان هام شروع شده بود یه مدت نبودم
الان چند روز از اون ساعت ۳ ش بی که این داستانو ساختی گذشته و تو هنوزم که هست پارت بعدی رو ن ساختی 😑😑😑کی میخوای بسازی اخهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩اههههه بیخودی لایک کردم 😠ما خودمون کار و زندگی نداریم؟ارهههههههههههههههه داریممممممممممم ولی چی؟ بازم میام تو پروفایل مسخره تو تا خبر م رگم ببینم این داستان بی صاحابو ساختی یا نه😠😠😠😠😠😠😠😠
سلام متاسفانه امتحان هاش شروع شده چند روز نیست ولی میاد به زودی🙌💞
سلام بله امتحان داشتم پارت های بعد هم میذارم