
بله ببینید خیلی زود براتون میزارم ولی اصلا حمایت نمی کنید حداقا برای پارت بعد باید ۵ تا لایک داشته باشم و گرنه فیک بی فیک دیگه تغصیر خودتونه 😑
+ احیانا کس دیگه ای چایی نبات نمیخاد ؟ 😐 =منم میخوامممم ★ عهههه من میخاستم اول بگممممم برای منم درس کنننننن ® دیگه فقط من موندم برا منم بزار 😐 ∆ چیز خب منم میخوام 😁 = مامان بزرگ 😂 + عهههه خجالت بکشششش ¶ یاع😂 یاع😂 یاع😂 ® شما ها خیلی بامزه این 😁 ★ ممنون 😊🔪 ∆ 😂😂😂😂😂 + خب دوستان چایی نبات آمادس فقط باید صبر کنید نباتاش آب بشه √ چجوری آب میشه ؟ + چون آب گرمه نباته تو آب داغ آب میشه √ چه مزه ایه ؟ + مزه شکر میده √ 😂😂😂😂 () ناسلامتی همین نیم ساعت پیش یه نفر منو دزدیده بود اونوقت شما چقد خوشحالین الان ؟😐 از زبان سوفیا : میخواستم برم بشینم پیش کوک بعد یهو کمرم کشیده شد و افتادم رو پاهاش همه گرم حرف زدن بودن و چایی نبات می خوردن خداروشکر کسی زیاد حواسش به ما نبود 😅 © همینجا بمون 🙃 + چرا ؟😐 © چون من میگم 😑 + آهااا چشم 😐 یهو به پانیسا نگاه کردم و دیدم که داشت با زیرکی چایی نبات میخورد و یه نگاه خیلی مرموزانه به من کرد بعد یهو کوثر رفت دم گوشش و یه چیزی بهش گفت و بعد با هم دیگه زدن زیر خنده ★ دقیقاااااا😂😂😂 = حال کردی ؟😂😂😂 ® چیه به مام بگین بخندیم ؟😐 = بیا بهت بگم 😂 بعد در گوش تهیونگ هم به چیزی گفت و اونم زد زیر خنده ® نه این یکی منسفانه نبوددد 😂😂😂😂😂😂😂😂 پانیسا هم به میها گفت و همه زدن زیر خنده
() راستی شما چرا امروز نرفتین کمپانی ؟ √ امروز یکشنبس ∆ یکشنبه ها تعطیلیم ★ اووووو × چرا یهو همتون خندیدین ؟😐 ® خیلی جوک باحالی بود 😂 () راستییی میگم شوگا کجاس ؟ + برو بیدارش کن تو اتاق چرت میزنه 😂 () امم من؟ چیززز باشه الان میرمم 😅. از زبان میها : رفتم دم در اتاق و وارد شدم در اتاق خود به خود اتفاقی خودش بسته شد وایییی چه کیوت خوابیده بوددددد 😍 دلم نیومد بیدارش کنم ولی مجبور بودم رفتم کنارش وایستادم و آروم صداش زدم ولی بیدار نشد دیگه مجبور بودم بلند تر صداش بزنم () شوگاااا چقد سنگینه خوابش 😐 ایندفعه دو تا انگشت به دستش زدم و صداش کردم () شوگااا π چیه ؟😑 () هیچی همه منتظرتن بیا بیرون 😅 π بشین () چی ؟؟؟ π بشین اینجا () چرا ؟ π چون باید بشینی
بعد نشستم روی تخت ( توجه کنید نشسته لبه ی تخت و شوگا هم کنارش دراز کشیده امیدوارم بتونید تصور کنید 😂 ) π میخوام یه چیزی بهت بگم () .... π اگه یکی بهت بگه دوست دارم چیکار می کنی ؟() نمیدونم π دوست دارم () 😳😳 با حرفی که زد تو دلم گفتم شاید داره شوخی می کنه ولی بعد فکر کردم دیدم شوگا اصلا اهل شوخی کردن نیست π آره من دوست دارم خودتم میدونی من اهل شوخی نیستم داشتم آب میشدم واقعا نمیدونستم باید چی بگم و چیکار کنم () نمی دونم چی باید بگم اولین باره یکی بهم میگه دوست دارم π بگو دوسم داری () خب معلومه دوست دارم 😳 یهو پاشد نشست کنارم و بغلم کرد () چرا دوسم داری ؟π نمیدونم... اون حسی که میگفتم همین بوده () بهتر نیست بریم ؟ چون بقیه شک میکنن π تو برو منم الان میام () باشه. بعدم پاشدم و در اتاقو باز کردم رفتم بیرون یهو همه نگاها افتاد رو من + چیشد ؟ () گفت الان میاد ★ آهاااا 🙄 = عههههه گناه داره خببب اونمم () من ؟ = نه باو یکی دیگه رو میگم 🙄
√ تو نمی خواستی ماکارونی درس کنی ؟ 😐 () الان میرم درس کنم 😂 یک ساعت بعد : () حاظرهههههه + چییییی () ناهار دیگهههههه + آهاااااا بریمم ¶ امیدوارم نسوزونده باشی 😐 () خواهیم دید 😏 ∆ بوی خوبی میاد 😃 √ به نظر خوشمزس 😁 = از اون چیزی که فک می کنی خوشمزه تره 😁 همه رفتیم نشستیم سر میز و میها ماکارونی رو آورد × اعههههه😨 ★ جین 😏 حالا اگه خواستی تعریف کن 😂 ¶ هنوزم نچشیدم اول باید بخورم بعد نظر بدم 😑 قیافش که خوبه ولی به من نمیرسه × جینننن بازورلد واید هندسام شدی 😐 ¶ من همیشه ورلد واید هندسامم 😁 () عههه چقد حرف میزنین بخوین دیگه 😑 از شوگا یاد بگیرین صدای نفساشم نمیاد 😑 همه شروع کردن خوردن غذا و کلی تعریف کردن بعدم که غذا تموم شد خونرو تاریک کردیم و فیلم گذاشتیم ( شما فکر کنین رو یه مبل گنده چند نفر پایین مبل چند نفر نشستن رو مبل هر می هم پیش یارش نشسته مثلا سوفیا با کوک _ ته با رنی _ میها با شوگا ) وسطای فیلم به کوثر نگاهکردم و دیدم رو شونه ته خوابش برده بود و ته هم دستشو دور شونش حلقه کرده بود لبخند زدم و به کوک گفتم نگاشون کنه. بعد یهو گفت © میخوام انتقام بگیرم 😁 و گوشیشو درآورد و یه عکس گرفت + چیکار می کنی ؟ © یادته تو حیاط ؟ اون موقه من فهمیدم دارن نگامون میکنن حالا میخوام با این کار تلافی کنم 😁 + هعی فیلم تموم شد و همه رفتن و خوابیدن. صبح از خواب پاشدم و دیدم کوثر و پانی هم بیدار بودن ★ عه سلامممم 😁 = پسرا رفتن + کجااااا = نگران نباش کوک نرفته 😐😂 + آهاا رفتن کمپانی 😐😐😐 * نه پ رفتن خونه خالشون 😐 از اتاق رفتم بیرون رفتم دم در اتاق کوک و در و باز کردم ولی با چیزی که دیدم خشکم زد 😰😰😰😰😌😌😌
۵ تا لایک یادتون نره عاااااااا اصلاید بعدی مهمه عاااااا
فقط میخواستم بگم........ بای 😁
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیه پارت بعد رو زود تر بزار❤
عالیییییییییییی بوووووود❤
پارت بعدی کی میاااااد💜
سلام عزیزم داستانت عالیه فقط چرا پارت بعد رو نمیزاری
وایییی محشرهههه
شیطون جای حساسش قطع کردی هااااااا 😍😍😍😍😄
وای ولی خیلی قشنگه فقط میشه یچیزی بگم .....
میگم اگه میشه یکم داستانت طولانی بشه دلم نمیخواد زود تموم شه آخه عالوعههههه 😍😍😍😍
مخصوصا 😂
باش عجیجم 🙃
مرسیییی 🙃💕