10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Farzane انتشار: 4 سال پیش 68 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام این پارت سومم هست امیدوارم خوشتون بیاد 🥰
دخترها پس از پنج سال:شب اول وقتی خودمون رو دیدیم گریه کردیم اما حالا کاملا آماده ی هر اتفاقی هستیم تنها چیزی که برامون مونده یکم نوره. امروز خیلی روز مهمیه و قراره بگن چقد ترفیع پیدا کردیم.البته الان هم وضعیتمون گریه داره چون ما اون دخترای قبل نیستیم یه تیکه سنگ با عقلیم ولی سیاه نیستیم
لباسامون رو پوشیدیم.من:هی دیانا بیا دیگه این کمربند روپوشمو ببند.دیانا:بابا اومدم.کاترین:چقد قیافم عوض شده. همه به لوسی نگاه کردیم گفتیم:ماخیلی کبودی داریم میتونی محوشون کنی یا نه؟لوسی:چرا که نه بشینید.من:اینقد دوست دارم چش اون دخترای حسود رو از حدقه دربیارم که فقط خدا میدونه. همه هم تائید کردن.
رفتیم به سالن تشریفات همش تاریک بود به جز یه نور سفیدی که باعث میشد نیوفتیم😒.اول قسمت جنگی رو میخوندن.ماریا روی سکو ایستاده بود.دیانا:مسئول محافظت از شاهزاده آیهان تو از امروز محافظی.لوسی: رسیدگی به زیبایی ملکه(مادر تمام شازده ها). نیلی: داستان سرای شاهزاده الکس (شاهزاده الکس شب بدون داستان نمیتونه بخوابه)مارگو:زیر مجموعه قلعه سازی شاهزاده ویکتور. گلوریا: سلامت شاهزاده اریک.کاترین: طراح لباس شاهزاده استفان.
مارگو:اه چه کار کنم؟نیلی:شب رو چطور سر کنم؟کاترین:این دیگه چه بخت شومی بود؟یهو لوسی اومد داخل تو شک بود خشکش زده بود.من:حالت خوبه؟جواب نمیداد. همه اومدیم سمتش:خوبییییییی؟جواب بده لوسی لال مونی گرفتی؟🤬.لوسی: من خوبم نگران نباشید شما خوب هستید؟خانواده خوبن؟پدر محترمتان چطور؟سگ و گربتون دماغشون چاقه؟احوال شما؟ارادت مندم نانانای اصغر و صغرا نانانای اکبر و کبری حالا یک دو سه چهار.🥺.
دیانا با لگد در رو باز کرد دید لوسی تو فاز خوبی نیس البته خودشم نبود.چون قرار بود از هم دیگه جدا بشیم.هرکی میرفت پی کار خودش لوسی دیگه اون لوسی قبلی نبود سریع بلند گفت: من برم وسیله هامو جمع کنم.کاترین:بسه دیگه این مسخره بازیا چیه؟دیانا:من که وسیله هامو خودشون منتقل میکنن.
دیانا با لگد در رو باز کرد دید لوسی تو فاز خوبی نیس البته خودشم نبود.چون قرار بود از هم دیگه جدا بشیم.هرکی میرفت پی کار خودش لوسی دیگه اون لوسی قبلی نبود سریع بلند گفت: من برم وسیله هامو جمع کنم.کاترین:بسه دیگه این مسخره بازیا چیه؟دیانا:من که وسیله هامو خودشون منتقل میکنن.
من:بچه ها شما کجا رو برای اقامت میرین؟دیانا:تنها.بقیه هم گفتن ما تنها میریم.من:چرا؟کاترین:از جمعمون حالم بهم میخوره تنهایی بهتره.من:کاترین از کی تاحالا اینطوری شدی؟کاترین: لطفاً ساکت.من:بچه ها امشب اینجایین اوکی.دیانا:میدونی که من.من:هیس دیانا تو که نمیخوای منو عصبانی کنی هان.گفتن:نه معلومه که نه.در رو قفل کردم.گفتم:گردنبند هاتونو رو باز کنید و اون چیز داخلشو باز کنید و بخورید. نیلی:برای چی اونوقت؟من:تا نکشمت. خوردن حالشون به شدت بد شد.من:بچه ها شما کجا رو برای اقامت میرین؟دیانا:تنها.بقیه هم گفتن ما تنها میریم.من:چرا؟کاترین:از جمعمون حالم بهم میخوره تنهایی بهتره.من:کاترین از کی تاحالا اینطوری شدی؟کاترین: لطفاً ساکت.من:بچه ها امشب اینجایین اوکی.دیانا:میدونی که من.من:هیس دیانا تو که نمیخوای منو عصبانی کنی هان.گفتن:نه معلومه که نه.در رو قفل کردم.گفتم:گردنبند هاتونو رو باز کنید و اون چیز داخلشو باز کنید و بخورید. نیلی:برای چی اونوقت؟من:تا نکشمت. خوردن حالشون به شدت بد شد. یواشکی رفتم براشون سرم آوردم.
تمام بدنشون عرق کرده بود و نفس نفس میزدن واقعا براشون متاسف بودم آخه اونها تاریک شده بودن و تنها راه این بود که اونها این دارو رو بخورن تا به حالت عادی برگردن. تا ساعت چهار صبح بیدار بودم که یه دفعه هر پنج تاشون تو هوا معلق شدن و یه هاله ی خیلی نورانی دور اونها رو گرفت و پس از اون تمام قصر رو روشن کرد.و هوشیار شدن.رفتم بغلشون کردم.اونها مبهوت مونده بودن یه دفعه دیانا زد تو کمرم و گفت:هی و.ر پ.ر.ی.د.ه تو چه غ.ل.ط.ی کردی؟من:تو به من مدیونی.
من:فردا هرکسی ازتون پرسید جای سوختگی دارید یانه میگید اره و سریع بحثو تموم میکنید.لوسی:چرا؟من:اونا تاریکن و ما نوریم،نور تاریکی رو نابود میکنه اونها بفهمن نور هست نابودش میکنن، احتمالا از همین الان دارن جستجو رو آغاز میکنن ، یه سری حقایق هست که ما نمیدونیم اما یه چیزی رو خوب میدونم اونم اینه که ما باید از اینجا قرار کنیم فضول ها و افراد تاریک اینجا اسیر میشن و افرادی که نور دارند میتونند فرار کنن اون مروارید های داخل گردنبندتون به ما نور موقت میده که در تاریکی مطلق نریم اما به ما نور نمیده فقط یه چیزه که میتونه به ما نور بده اونم عشقه
بچه ها ببخشید که دیر گذاشتم چون درس دارم😞 ولی سعی میکنم پارت بعدی رو زودتر بزارم و اینکه پارت بعدی پارت اخرمه تا یک هفته دیگه
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
سلام بچه ها قسمت چهارم اومده برید بخونید😍
چشم عزیزم پارت چهار داخل صف هستش به احتمال زیاد دو روز دیگه میاد 😊
جالب بود ولی میتونست بهتر بشه