
سلام پارت ۴ هنوز منتشر نشده
با این حرف آردین باعث شد که در باز شه و آدرین در چهارچوب در دیده شد 👤با اجازه کی میای اینجا 🐞 اجازه من به تو هم مربوط نیست که کی خونه ما میاد و کی نمیاد#مرینت معرفی نمیکنی (مرینت آدرین پیش هم هستن و بقیه رو مبل نشستن)🐞 آدرین بهترین..🐱من آدرین اگرست هستم و نامزد مرینت🐱⭐گفتم الان مرینت میگه بهترین دوست به خاطر اون پریدم وسط حرف مری🐞بله آدرین بهترین فرد تو زندگیم هستش👤کم دروغ بگو🐱تو هم درست حرف بزن بلد نیستی حرف نزن نمیگم لا*لی +هی آقایی که نمیتونم کی هستی 🐱 گفتم آدرین اگرست نامزد مرینت هستم 😏+برام مهم نیست با ادب حرف بزن با پسر شازده من(اگه شازده به اون بگن من دیگه رو شازده کرا*ش نمیزنم🤮)&لطفا تموم کنید بده که دوتا خانواده با هم دعوا کنن 🐱 چشم مامان جون🐞⭐شدم گوجه فرنگی 🔴🐱⭐ اون حرف رو برای هرس دادن به آردین زدم که چشمم به یه چیز قرمز خورد یکم که دقت کردم دیدم مرینت هست😂(نویسنده:جرررررر😂😂😂😂😂)#خب مرینت چطور با آدرین آشنا شدی🐞....🐱مرینت 🐞یه نگاه به آدرین کردم ولی چیزی نگفتم 🐱مرینت حالت خوبه؟🐞سرم رو تموم دادم🐱اگه اجازه بدین من بگم و دست مرینت رو گرفتم و رفتیم نشستیم مرینت کم کم داشت به حالت عادی بر میگشت #بگو میشنوم 🧐🐱راستش منو مرینت تو یه دانشگاه هستیم ولی کلاسهامون فرق داره جز یه کلاس اونم کلاس هنر هست و من وقتی مرینت رو دیدم (سمتش رو میکنه به سمت مری)به شدت عاشقش شدم جوری که نتونستم چشم ازش بردارم پس از طریق دوستی رفتم سمتش تا ببینم نظرش در مورد من چیه و بعد از یک ماه علاقمون رو بهم گفتیم و نامزد کردیم میخواستیم بهتون خبر بدیم که این اتفاقا افتاد و لطفا نگران نباشید از این موقع تا وقتی که پسر عموی مرینت اینجا هست مرینت با من میاد و دلیلش هم این هست که من دوست ندارم نامزدم هر روز پیش یه کس دیگه باشه پدر جان این اجازه رو میدین؟ 👤معلومه که نه🐱⭐به مرینت که نگاه کردم از نگران نباشید تا الان از خجالت سرش پایین بود و قرمز شده بود# آدرین تو چرا با اینجا موندن مرینت در این مدت مشکل داری؟🐱چون با توجه به شناخت کمی که الان از آردین آقا پیدا کردم دوست ندارم مرینت تا اون موقع اینجا باشه ولی اگه خودش بخواد من مشکلی ندارم ولی امیدوارم خواستم رو رد نکنه نظرت چیه عزیزم؟🐞من(نه عمه ام)نمیدونم&#مرینت انتخاب با توعه
+نه من نمیذارم(تو کی هستی که نذاری والا پررویی هم حدی داره عمه فضول ندیده بودیم که دیدیم😐) مرینت باید با آردین ازدواج کنه نه با کس دیگه🐞چرا من؟چون میترسین کس دیگه ای جز من راضی به ازدواج با پسرتون نباشه؟چون اون کار ها رو میکنه 🐞⭐با این حرف یه گرمی رو صورتم حس کردم برگشتم دیدم آردین بهم سیلی زده🐱وقتی اون لحظه رو دیدم خون جلو چشمام رو گرفت رفتم سمت آردین و یقه آردین رو گرفتم با این کار مرینت اومد پیشم و دستم و گرفت و 🐞آدرین لطفا ولش کن اون لیاقت نداره بیخیال شو ولی من گوش نمیدادم و با یه ضربه محکم سرم افتاد زمین همه رفتن سمتش جز مرینت خوشحال شدم که مرینت پیش من موند🐞آدرین تو .. تو... چیکار کردی چیکار کردی😳🐱 هیس و مرینت رو محکم بغل کردم(یه خبر خوب قسمت زودگذر اومد)# آدرین این چه کاری بود؟ 🐱اون چرا دست رو مرینت بلندکرد؟به اجازه کی؟مگه اون کیه؟#درک میکنم ولی تو نباید اون کار رو میکردی داره از سرش خون میره🐱برام مهم نیست 🐞بابا ما بریم&برین برین پاشه اینجا آدرین رو ببینه کار دستش میده 🐱هیچ کاری نمیتونه بکنه(آدرین انصافا خیلی با تربیتی ما اونطوری نمیگیم 😐😁خودتون میدونین نه؟)🐞بریم جلوی در خونه:🐞خداحافظ 🐱کجا میری 🐞یه جا میرم دیگه مگه فرقی هم میکنه 🐱اره میریم خونه ما 🐞چی این چیه🐱 چی چیه🐞از دماغت داره خون میاد🐱بیا بریم ماشین که دست مرینت رو گرفتم و کشوندمش تو ماشین سوار شدیم خواستم حرکت کنم که 🐞صبر کن 🐱چرا چی شده🐞 چیشده از دماغت داره خون میاد 🐞⭐ رفتم سمت آدرین و دستمال برداشتم و داشتم خونش رو پاک میکردم که
آدرین دستش رو گذاشت رو کمرم و منو کشید سمت خودش جوری که فقط یه سانت فاصله بینمون بود(از این به بعد آروم حرف میزنن جفتشون)🐱⭐ در این لحظه خم شدم و آروم گونه مرینت رو بوسیدم🐞آدرین چیکار میکنی ولم کن 🐱من دوست دارم مگه جرمه؟🐞چی؟🐱مرینت من عاشقتم دوست دارم 🐞⭐تو دلم جشن بود آدرین عاشقم بود وای خیلی خوشحالم هورااااااااا 🐱تو چی؟🐞من من ...🐱⭐رفتم تا فاصله بینمون رو تموم کنم چون میتونستم حس کنم که اونم بهم علاقه ای داره 🐞⭐خداروشکر شیشه ها دودی بود و دیده نمیشد خواستیم فاصله بینمون رو تموم کنیم که پنجره رو یکی زد(خواهش میکنم قابلی نداشت 😁) آدرین ازم جدا شد و پنجره رو زد پایین🐱بله؟ مرد:ببخشید من مسافرم میشه بگین موزه لوور از کدوم طرفه🐱****🐞⭐ اینم وقت پیدا کرد برای ادرس مسخره 🤡🤡🤡🤡🤡 (از این استیکر خوشمان آمد)🐱⭐ماشین رو روشن کردم و حرکت کردیم سکوت بدی حکم فرما بود که مرینت سکوت رو شکست🐞 آدرین 🐱جا بله؟🐞میگم چرا امروز صبح تو اون طوری فک کردی؟🐱 چطوری؟🐞یادت رفته؟موقعی که مامانم زنگ زد 🐱 آها اون لحظه خب راستش چون ...چون اون روزی که تو، تو بیمارستان بودی دکتر گفت که بارداری 🐞چییییییییی؟نه این امکان نداره اشتباهی پیش اومده من با هیچ کس رابطه نداشتم چه برسه به اون نه نه امکان ندارم 😭بغض گلوم رو گرفت چطور امکان داشت آخه 🐱مرینت حالت خوبه 🐞 آدرین الان میخوای حالم خوب باشه؟چطور امکان داره آخه 😭😭 نتوستم جلوی بغضم رو بگیرم و آروم آروم اشک ریختم 🐱مرینت میشه گریه نکنی من دلم تیکه تیکه میشه 🐞چرا؟🐞⭐فهمیدم گند زدم همین چند دقیقه پیش گفت دوسم داره🙄🐱ها؟🐞بیخیال 🐱رسیدیم🐞خونه شما؟🐱مرینت میدونم وقتش نیست ولی دوتا ازت سوال دارم🐞میشنوم🐱۱_عشق من دوطرفه هست یا یه طرفه؟🐞آروم خیلی آروم گفتم دوطرفه 🐱ببخشید نشنیدم😌تکرار کن 🐞شنیدی دیگه لوس نشو🐱باشه این از اولین سوال حالا دومی میخوای نامزد کنیم ولی ایندفعه واقعی و نمیخوام فکر کنی الان بگو 🐞باشه میگم ق..ب...و..ل..ه 🙂🔴(درسته داریم گوجه برداشت میکنیم گوجه مرینتی کسی نمیخواد؟)🐱خب میدونم این درست نیست ولی برم سراغ سومی 🐞گفتی دوتا ولی باش بگو 🐱یه چیز بگم از کوره در نمیری؟🐞نه
🐱راستش مامانم هم روز بیمارستان حضور داشت مگه نه؟🐞نه نه آدرین اون هم میدونه🐱 متاسفانه باید بگم بله🐞ای وای خدا چرا منو انقدر بدبخت و دلیل آفریدی آخه من چه گناهی کردم که این بلا سرم اومد ای وای الان من با چه رویی به صورتش نگاه کنم خدایا منو بکش تا راحت شم🐱عه این چه حرفیه نمیگی من دق میکنم؟درضم من درستش کردم 🐞چطور آخه 🥲🐱گفتم که 🐞که ده جون بکن🐱گفتم بچه از من هست 🐞چیییییی آدرین این که بدتره ولی از یه لحاظ هم زیاد بد نیست ولی تو خودت رو فدای من کردی هم اون روز هم امروز که زخمی شدی واقعا متاسفم ببخشید 🐱دیگه این حرف رو نزن اصلا خوشم نیومد 😑🐞 ولی 🐱ولی نداریم همین که گفتم مثلا من قراره شوهرت بشم یکم به حرف شوهرت گوش کن 🐞چشم آقایی (چقدر چندین میشه وقتی این صحنه ها رو میبینم 🙄🙄)🐱پیاده شو🐞پس مامانت به خاطر اون بهم میگفت که بهش بگم مامان اره؟🐱اره 🐞ولی آدرین من خجالت میکشم 🐱قراره به مامان بابام بگم که نامزدیم 🐞چیییی 😳 چطور میخوای بگی🐱به آسونی🐞یه روز یکی بهم گفت پسرا هیچ وقت خجالت نمیکشن من باور نکردم الان کامل باور میکنم آخه بشر چطور میخوای بشینی جلوی پدر و مادرت بگی نامزد داری ؟🐱آروم باش بیا بریم حالا🐞بریم وارد خونه که شدیم ستیا داشت گردگیری میکرد (خدمتکار)که امیلی خانم رو همراه با آقای اگرست روی کاناپه دیدم 🐱سلامممم من اومدم 🍓برگشتم سلام کنم که دیدم مرینت هم هست سلام عزیزانم بیایین بشینین🐱مامان و بابا میخوام یه چیزی بگم 🍓بیا بشین بعد بگو 🐱⭐ دست مری رو گرفتم و رفتیم نشستیم جلوی پدر و مادرم(هی هی هیچ کس نمیتونه مرینت رو مری صدا کنه جز من و آلیا راستی گفتم آلیا هیچ تو داستانم نمیارمش عجیبه)بابا وقتی مرینت رو دید گوشی رو گذاشت کنار و 🦋سلام چیزی میخوای بگی مهمه؟🐱خیلی 🍓🦋میشنویم 🐱راستش من عاشق شدم 🐞⭐چطور اینقدر راحت و رک میگن واقعا اصلا این پسرا خجالت نمیکشن واقعا که 🙄🙄😐😐🦋عاشق کی؟🐱مرینت هستش اون فوقالعاده هست و ما نامزد کردیم و دست مرینت رو تو دستم گرفتم 🍓مبارکه 🦋نظر ما براتون مهم نبود که نامزد کردی؟🐱نه نه اینطور نیست فقط ...🦋من مخالفم آدرین کاگامی رو میخوای بهش چی بگی 🐞⭐کاگامی کیه دیگه🐱پدر من از اول کاگامی رو نمیخواستم به زود سمت بود که باهاش وقت میگذروندم 🍓آروم باشید گابریل این زوج زیبا رو ببین دلت میاد خرابش کنی اونا واقعا همدیگه رو خیلی دوست دارن🐱بله من مرینت رو دوستش دارم 🍓مرینت نمیخوای چیزی بگی؟🐞چی بگم 🍓تو آدرین رو دوست نداری؟🐞معلومه که دوستش دارم مگه میشه کسی پسر شما رو دوست نداشته باشه 🍓گابریل لطفا 🦋ببینم چی میشه 🐞🍓ممنون ، ببخشید 😅(با هم حرف میزدن)
شب بود و منو امیلی جون داشتیم تلویزیون میدیم 🐱نمیخواین بخوابین؟🍓راس میگی 🐞ببخشید اتق من کجاست 🍓نمیدونم هر کدوم رو میخوای بردار برای تو همیشه باشه 🐱مامان 🍓بله🐱مرینت چرا باید اتاقش از من جدا باشه 🐞 آدرین 😳😳 چی میگی معلومه که باید جدا باشه 🐱نه ما نامزدیم و قراره ازدواج کنیم 🐞چه ربطی داره عجول 🍓حق با ادرینه ولی اینو مرینت خوب اومدی آدرین خیلی عجله خیلی مخصوصا تو بعضی چیزا 🐞مثلاً چی 🍓همه چی مرینت حس میکنم چاق شدی🐞نه(امیلی میخواد مرینت رو اجبار بذاره که بهش بگه بارداره و شاید قسمت بعد بگم که از کی بارداره)🐱مامان مرینت چاق نیست🍓تو از کجا فهمیدی 🐱وا معلومه دیگه 🍓آها از اون لحاظ 🐞نه نه نه اصلا اونطوری نیست نمیدونم آدرین از کجا فهمیده آدرین عزیزم از کجا فهمیدی؟؟؟؟😠😡🤬😤(آدرین یه راهنمایی اگه نمیخوای بمیری جمع و جورش کن /کمکم کن مثلا نویسنده ای /بذار ببینم چی میشه )🐱مرینت همه میدونن که تو لاغری 🐞جدی؟🐱اره بابا 🍓مرینت یه سوالی داشتم اگه مشکلی نیست 🐞بله بفرمایید 🍓تو کی میخوای مادر شی 🐞فک نمیکنین یکم زوده واسه این حرفا 🍓میدونم فقط خواستم بدونم🐞⭐منظور امیلی خانم رو فهمیدم ای وای خیلی خجالت کشیدم 🐞آخرش اتاق من کجا شد؟🐱اتاق من 🐞نه🐱اره🐞🐱اره🐞نه🐱اره🐞نه🐱اره🐞 نه🐱 اره🐞نه🐱اره 🐞نه🐱اره🐞اره🐱دیدی آخرش خودت گفتی اره 🐞 چی شد نه نه من نگفتم اره🍓و مرینت قاطی کردی و گفتی🐞خداااااا🍓برین شب بخیر 🐞آدرین خدا بگم چیکارت نکنه و همینطور که به سمت اتاق آدرین میرفتم داشتم زیر لبی میدادم🤬🐱شب بخیر 😂🍓شب بخیر آدرین مرینت کی میخواد بهم بگه بارداره 🐱 من چه بدونم 🍓باش برو
آنچه خواهید دید:صبح از خواب پاشدم ........ سلام ........چییییییی..........بیایین😂........نهههههههه ..........ببین چیکار کردی .........😁😁😁 تمام میدونین چقدر برای این وقت گذاشتم؟ لطفا لایک و نظر بدید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سکته آور بود بعدییییی
ممنون
پارت بعدت رو کی میزاری
عالی😍😍😍
❤️
عالی عالی عالی❤
ممنون ❤️