
خب سلام خوبین 😐 اومدم یه داستان قشنگگگگ بزارم 🙃😄
خب خمونجور که گفتم یه داستان قشنگ نوشتم و میخوام بزارمش نمیخوام داستانا لو بدم 😐 ولی فک کنم تو اسمش یکم لو رفت به هر جهت تو این پارت اصا داستان زیادی قرار نمیگیره بیشتر همون معرفیه حالا برین ببینید تا اخرش 🙃 بگم کهههههه این داستان میتونه متفاوت ترین داستانی باشه که خوندین نمیدونم 😐🤣 اولاش نه ها از وسطاش
از زبان ا/ت تا سه سالگی تو پرورشگاه بودم تا اینکه یه خوانواده به فرزند خوندگی قبولم کردن هیچ اطلاعاتی در مورد خانواده ی اصلیم نیست حتی فامیلی هم نداشنم فقط یه اسم😔.... ا/ت 🥲 البته من دیگه دنبالشون نگشتم الان فامیلی من جانگ عه جانگ ا/ت الان ۱۷ سالمه امیال باید برم دانشگاه 🙃 تولدم تون تابستونه برا همین تو ۱۷ سالگی میرم دانشگاه 😐🤣 خب من یکی از دانشگاه های بزرگ و معروف قبول شدم 😃 رشتمم موسیقیه 🙃 گیتار 🙃 البته میگن تا سال سوم باید ریاضی داشته باشیم 😐 موسیقی جه ربطی به ریاضی داره خدایی اخه
از زبان تهیونگ تا هشت سالگیم پرورشگاه بودم اطلاعاتی از خانواده ی اصلیم نیست میگن وقتی پنج سالم بوده اومدم اونجا ولی این مسخرست من باید بالاخره یه چیزی یادم باشه 🤨☹️🥲 ولی فقط اینه تهیونگ کیم تهیونگ 😐🥲 به هر حال 🥲 الان سال دوم دانشگاهم 🙃 ۲۳ سالمه اره یکم عجیبه 🤣 ولی خب به خاطر اینه که من هشت سالگیم کلاس اول بود 🥲 چون پرورشگاه مدرسه ننوشتم 😐 یعنی نوشتنم ولی من نرفتم 🤣 مرضم چی بوده نمیدونم ولی وقتی به فرزند خوندگی قبولم کردن مجبور شدم دیگه برم مدرسه هعی 😐🤦🏻♀️و بله بله 😐 رشتمم موسیقیه 🙃 گیتار میزنم
علامت ا/ت @ علامت تهیونگ ¥ علامت ذهن هر شخص با دو تا علامت خودش مشخص میشه مثلا علامت ذهن ا/ت @@ اینا داشته باشید تا اخر داستان به درد میخوره 😐🤣
از زبان ا/ت وایی روز اوله دانشگامه ذوقققق🤣😃😃😃😃 صبحانما خورم فودمما موشیدم موهاما شونه کردم عینکمم گزاشتم 🙃 از همون بچگی عینکی بودم 😐🤦🏻♀️ البته عینک قبلیما دوست داشم ولی وقتی اومدم تو این خونه گمش کردم 😐🤣 خب به هر حال کیف خالیمم برداشتم و راه افتادم 😐🤣😃 تو راه بودم بابام زنگ زد (علامت بابای ا/ت € ) ( بچه ها بگم که کلا شخصیتای فرعی را € میزارم 🤣 ) @ الو ؟ €الو چیه بچه 😐 @ واا بابا اخه وسط راه مدرسه زنگ زدی بگی چن منه € زنگ زدم بگم اگه میخوای برات سرویس بگیرم از این به بعد @ وا بابااا اومدم تو این خونه که نزدیک باشم دیگه دوست دارم پیاده برم 😐 € 🤦🏻♀️ از بچگی لجباز بودی برو برو خدافس خوش بگذره @ بای بای 😃🙃
از زبان تهیونگ هعی روز اول امسال 😐 پارسال اصا بدلم نچسبید هعییی بریم دیگه چه کنم راه افتادم که برم که مامانم زنگ زد 😐 ( علامت مامان تهیونگ € ) ¥ الو سلام مامان چی شده ¥ زنگ زدم بگم راه بیفتی بری مدرسه 🙂 ¥😐 مامان من دیگه بزرگ شدم فرا همین اومدم یه خونه جدا در جریانی دیگه ؟ 😐 € خب حالا 😐 خدافس ¥ خدافس 🤦🏻♀️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لطفا ادامش بدههههه
وایییی خر ذوق خیلی قشنگه ایننن
مرسییی 🤣💗 پنج روزه تو برسیه 😐 چه کنم به نظرت ؟ 🤦🏻♀️