بچه ها دارم داستان جدید مینویسم تنها چیزی که میتونم بهتون بگم اینکه این داستان خیلی عاشقانه است ، ناظر جون لطفا منتشر کن
امروز از خواب بیدار شدم و رفتم شرکت دیگه نمی تونستم کار کنم امروزم برای این رفتم که به مدیر بگم دیگه نمی یام ، بعد از اینکه از شرکت اومدم بیرون دیدم یه کنسرت موسیقی اون طرف داره برگزار میشه مثل اینکه برای برایی (نمیتونی بخونی ) بی تی اس ؟؟؟ چه اسم عجیبی (اصلا عجیب نیست 😒😒) بی تی اس من رو یاد کسی مینداخت اما کی؟؟ احساس میکنم موقعی که دانشگاه بودم یکی از اعضاش رو دیدم بعد چند دقیقه وحشت کردم😟😟🤯 اون اون پسره یادم اومد اونروز که از دستش فرار کردم گفت بالاخره پیدات میکنم ! پس باید از اینجا دور بشم ! تا خواستم حرکتی بکنم یکی از پشت بیهوشم کرد
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
33 لایک
خیلی بی شعوری چرا وقتی بهت زنگ میزدم اینارو برام نخوندی ؟؟؟؟ میگفتی داستان دارم اینا رو نمیخوندی بزار دستم بهت برسه دمان از روزگارت در میارم ....
عالی
خیلی خیلی خوب بود😘😘😘😘😘😘💜💜💜💜💜💜💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝
وایییی میبینم که خیلی طرفدار داره
پس حتما امروز پارت بعدی رو مینویسم !😇😇😇
اگه دوست داری منیجر بشی یه سر به کمپانی من بزن ♥️
باشه حتما
وایییی خیلیییی باحالهههههههههه ❤😍🌹
میشه پارت بعد رو زود تر بزاریییییی
خوشحالم دوست داشتی