📰من سه تا داستان دیگه هم قراره بزارم.یکیشون فن فیکشن تمام چیز های عجیب و غریب هست.دو تای دیگه رو خودم نوشتم و فن فیکشن نیستن.🗞
سه دختر غرق کارشان شده بودند و حضور شخصی که با غرور کنار آنها ایستاده بود را احساس نکردند.شخص یانا گراهام نام داشت.دختری از گریفندور که نمیگذاشت ماگل زاده بودن اش جلویپیشرفت اش در جادو را بگیرد.فقط یک هفته گذشته بود و اسلایترینی ها با زخم زبان های شان یک روز آرام برای ماگل زاده ها نمیگذاشتند.یانا دختری مهربان بود اما،هیچ وقت سرش را پایین نمی انداخت و از حق اش دفاع میکرد.حتی اگر به ضرر دیگران باشد...یانا عادت نداشت توجهی به او نکنند.صدایش را صاف کرد و با لحنی تند گفت:
-اشکالی نداره که بشینم؟؟
سلینا سرش را بلند کرد و به یانا خیره شد اما دو دختر دیگر اهمیتی ندادند.سلینا میدانست ان دو دختر اسلایترینی با او دوست نمیشوند،اما ممکن بود یانا با او دوست شود.سلینا لبخندی زد و با تکان دادن سرش گفت که میتواند بشیند.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
میشه ی داستان مالفوی هدی بنویسی که دختر ولدمورت جز ارتش دامبلدوره و دوست دختر دراکو عه
وایییییییییییی عالیییییییییییییییییییی😍💚💚💚💚💚💚 توصیفت از شخصیت ها از اتفاقات....عالیههه.....حس مرموزی داستانت خیلی خوبه....💚💚💚
💚💚💚💚اخجونمییییییی برگشتییییییی
کتی
راستی آندورمیدا فک کنم هانا از تستچی داره میره
چراااا
رونا الان پارت اول استرنجر فینگز و میذارم.
اومدم زنگ تفریح بین کلاسا😐😂😂
منم سه دیقه دیگه انلاینیم شروع میشه😂🗞
😂😂😂
کی مدرسه تموم میشه؟😐😂😂🧋
ممد کامنتام و منتشر نمیکنه😐
مدرسه من ۱۲ تموم میشه
آاااا از اون لحاظ باید خودمون و ازش خلاص کنیم
دقیقا
خوشبحالت من ۲ مدرسم تموم میشه
عالیییی بودددد💚💚💚
💚💚💚
ممنونم عاجی که منو آوردی تو داستان عالی بود
ناظر شدنت هم مبارک باشه😍
ممنوننن❤
عالی بوددددد😍
💙💙💙💙💙نظر لطفتهه
ناطر شدممممممممم
تبریکککک
💚💚💚💚
بالاخره این بشر داشتانشو گذاشت
راستی اندورمیدا داستان جدید موخوام بزارم حمایت کن😐🧃
😂😂😂حتما همایت میکنم
داستان گذاشتی بهمبگو بیام بخونم
باش
نوشتم داره بررسی میشه