13 اسلاید صحیح/غلط توسط: MER انتشار: 3 سال پیش 12 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
امیدوارم خوشتون بیاد☺️
-چطوری آهو کوچولو 😃
هلگا به آرامی نزدیک آهو میشود و دستی بر سر آهو میکشد . هر دو بر روی زمین نشستند . هلگا خیلی ناراحت به نظر میرسید . مثل همیشه شاد نبود .
-باورم نمیشه یادشون نیست که من بهتر از همه می توانم یک مکان را پیدا کنم . یعنی تا حالا به من اهمیت نمیدادند 😧
هلگا سخت در فکر فرو رفت او حتی مکان های مناسب را هم میدانست ولی دوست داشت بداند دوستانش چقدر حواسشان به او هست بنابرین هیچ حرفی نزد .
-کلا 37 نقطه مناسب روی زمین وجود داره . اون ها حتی به این هم فکر نکردن که اگر با پای پیاده دارن به یک مکان میرسن نشون میده که اون مکان نامناسبه . اون ها تا 100 سال دیگه هم نمی توانند 😒 و بیش از 74 مکان مناسب زیر زمین وجود داره 😧
-که اینطور 😄
-استاد مرلین 😨
-از دوستات خبر داری؟😐
-نه الان یک هفته هست که ندیدمشون 😔
-پس تو جاهایی که میشه مدرسه ساخت را بلدی درست میگم هلگا ؟😏
-آره جاهایی که ویژگی های مورد نظر را دارند بلدم 😔
-پس چرا حرفی نزده بودی دوستات کلی به زحمت افتادند 😡
-اون ها به من اهمیت نمیدن اصلا یادشون نبود که این کار تخصص من هست 😡
-اون ها این سوال را از تو نپرسییدن چون فکر نمیکردن تو از قبل به این موضوع فکر کردی و تحقیق کردی و نمی خواستن اذیتت کنند 😐
-ولی پرسیدن سوال اشکال نداشت اون ها دنبال انجام کاری هستند که براشون غیر ممکن هست 😒
-درسته غیر ممکن هست چون اون ها با پای خودشون دارن می چرخن پس قابل دسترسی هست 😅 دو روز پیش گودریک تو باتلاق گیر افتاد و بزوز خودش را نجات داد اگر النا بهش نمیرسید از ضعف میمرد . به رونا هم حمله شد 😤
-واقعا همچین اتفاقاتی افتاد 😶
-من کی بهت دروغ گفتم 😒 بهتره زوتر به بقیه هم بگی تا بیشتر آسیب نبینند 😐
-به نظرت اگر بهشون بگم عصبانی میشند؟😟
-نمی توانم نظری بدهم ولی این را میدونم که نمی توانی پنهان کنی 😐
-یعنی چاره ای ندارم 😪
-درسته . نگران نباش 😌 گودریک ... رونا ... سالازار خودتون را به محل من برسونید 😐
لحظاتی گذشت اندوه فراوانی درصورت هلگا نمایان بود که ناگهان دوستانش سر رسیدند .
-خب خبر خوشحال کننده ای دارم هلگا مکان های مناسبی پیدا کرده و از من خواسته به شما این خبر خوب را بدم ☺
مرلین با لبخندی که بر صورت داشت چشمکی به هلگا زد و گفت :
-فکر کنم بهتره مکان ها را نشونمون بدی هلگا 😆
و هلگا که در افق محو شده بود ، دو یا سه ثانیه به افق خیره شد و سپس به خودش آمد و گفت :
-ها چی؟ آها بله درسته 😀 خبب طبق تحقیقات من ، 37 نقطه ایده آل روی سطح زمین وجود داره ولی تو قلمرو خودمون 11 نقطه وجود داره که یکیش تو انگلستان ، فرانسه ، نروژ ، اسکاتلند و جاهای دیگه هست . درضمن تو یکی از این نقاط ایده آل از قبل مدرسه وجود داره 😐
-اون کجاست ؟😮
-اون خارج از قلمرو ما هست و بین کشور هامون جنگ و درگیری وجود داره من به مدت 2 هفته به اون مدرسه نفوذ کردم . اصلا جای جالبی برای غریبه ها نیست . اون مدرسه در اعماق جنگل هست که به وسیله آدم کوتوله ها محافظت میشه و ماگل های زیادی اونجا ناپدید میشند . سر تا سر جنگل با افسون دلسردی پشونده شده و ماگل ها توانایی دیدن اون را ندارند 😧 و اما خود مدرسه یک محیط بسیار بزرگ بود ولی حس رعب و وحشت عجیبی بود . اونا کلمه شناسی ، معجون سازی و ورد های جادویی سیاه را یاد میدادند و مراسمات ترسناکی به اجرا میزاشتند . مدیر مدرسه یک جادوگر قدرتمند بود از صاعقه استفاده میکنه و حتی خودش را به صاعقه هم تبدیل میکنه 😣
-چطور اینها رو میدونی ؟😞
-اونجا حدود 670 دانش جو وجود داره که ریس مدرسه همشون را با تمام ویژگی هاشون میشناسه . من در مدت حضورم مدام یکی را بیهوش میکردم و با معجون مرکب جای اون تحصیل میکردم تو آخرین روز یک اشتباه کردم ، اون دانش جو ای که بیهوش کرده بودم لکنت داشت برای همین لو رفتم و ریس با من جنگید به حدی قوی بود که نتونستم شکستش بدم ولی تونستم فرار کنم . اون مدرسه خیلی قوی هست و ریسش آدم خشنی هست و از دانشجو هاش به عنوان سرباز استفاده میکنه مدرسه باید به اندازه کافی از اون ها دور باشه برای همین من انگلستان را پیشنهاد می کنم چون به اندازه کافی از اونها دور هست 😥
-چه اطلاعات اززشمندی ! فکر کنم باید یکسری به اون مدرسه بزنم اگر جادو سیاه باشه باید جلوش را بگیرم 😤
-تو انگلستان مکان مناسب وجود داره ؟ 😕
-آره هست جای قشنگی هم هست ولی ساخت و ساز توش خیلی دردسر داره 😟
-هلگا گفته بود کلمه شناسی؟چی هست بهش آشنایی ندارم 😟
-آها اون را میگی ؟ خب بعد از اینکه توسط فیلیکس طلسم شده بودیم روی اون طومار ها بیشتر تحقیق کردم . اون یک سرنخ بود . اون مار به سالازار گفته بود که از طلسم های باستانی هست و ریشه جادو از سرزمین بابل بوده پس به اونجا رفتم یک ماه را اونجا زندگی کردم بعد از تحقیق فهمیدم یک مدرسه تو کوه های شمالی وجود داره و به اونجا رفتم بعدش هم که گفتم همین 😧
-که اینطور پس اینجوری سر از اونجا در آوردی 😃 ولی هنوز جوابم را نگرفتم کلمه شناسی چیه ؟😐
-طبق کتاب های اونها کلمات خواص ماورایی خواص خودشون را دارند با کنار هم قرار گرفتنشون جادو هایی را به وجود میارن بعضی اوقات هم حتی رفتار های افراد را عوض می کرد درواقع همه مدل کاری که ما با چوبدستی انجام میدیم را اونا با کاغذ و قلم انجام میدن 😐
-خب اینطوز کار خیلی کند پیش میره که 😕
-آره درسته خیلی هم کند پیش میره ولی یک خوبی منحصر به فرد داره . اون ها می توانند جادو خودشون را از کیلومتر ها اونطرفتر هم به اجرا در بیارند . مثلا زمانی فیلیکس ما رو طلسم کرده بود خودش تو مصر بود 😣
-که اینطور پس خیلی قدرتمند هستند 😯
-نه بر عکس تعداد انگشت شمارشون قدرتمند هستند قابلیت مبارزه کامل را دارند . بقیه تو مبارزه تن به تن ضعیف هستند درواقع مثل ماگل ها هستند بیشتر تو مبارزه های تن به تن معجون های خطرناک به سمت هم پرتاب می کنند و بعضی اوقات هم پودر توهم زا پرتاب می کنند 😕
-بزار حدس بزنم معجون تبخیر کننده 😏
-آره خودشه 😧
-که اینطور خیلی خطرناک هستند 😏 پس از مدت ها پیش هدفی که ما داشتیم در ذهن دیگران وجود داشته خیلی جالبه خیلی عقب بودیم 😧
-خب شاگردانم من شما رو تنها میزارم کمی کار دارم که باید انجام بدم 😆
-بزار حدس بزنم شما می خواید به اون مدرسه برید درست میگم ؟😑
-خب آره سرگرمی جالبی هست بعلاوه اون ها دارن جادو سیاه را یاد میگیرن که یعنی در آینده کلی جنایتکار خواهیم داشت و نتیجه اش میشه نفرت بیشتر از جادو توسط ماگل ها 😧
مرلین ناپدید شد و چهار جادوگر دوباره تنها شدند .
-نباید کمکش کنیم ؟😕
-نه لازم نیست حتی فیلیکس هم نمی توانست حریف اون بشه اون ها هیچ شانسی نخواهند داشت به علاوه اون قدرت های اژدها را داره و خیلی با تجربه هست 😊
-اصلا نگران اون نباش 500 ساله جادوگر ها تلاش کردن بکشنش ولی نتونستند اون ها برای این کار به کمک نیاز خواهند داشت 😆
-خب به نظرتون بهتر نیست به انگلستان بریم و محل مورد نظر را نشون بدم . خودم آخه از اونجا خیلی خوشم اومده 😌
-آها آره درسته بریم 😅
-خوبه 😊
-شکایتی ندارم 😐
-رونا براینکه همه راحت به اونجا بریم به موقعیت 353327 فکر کن و به اونجا دروازه درست کن 😄
-مگه همچین موقعیتی هم وجود داره ؟😶
-آره من بهش این کد را دادم 😎
رونا دروازه ای باز کرد و همه وارد دروازه شدند . آنها بر فراز قله کوه سنگی کم ارتفاع ایستاده بودند که تا مایل ها آنطرفتر همه جا جنگل بود .
-خب به نظر جالب میاد دریاچه اون پایین هم عالیه 😀
-میشه بخشی از درخت ها رو هم قطع کرد و یک محوطه تمرین ساخت 😁
-با این کوه چیکار کنیم ؟😐
-من سرش فکر می کنم 😏
-خیلی خب رونا میسپاریمش به تو 😀
-من قبل از شما کمی در مورد خاکش تحقیق کردم برای کشت قارچ ها گیاه های جادویی فوق العاده هست و جنس سنگ او کوه فوق العاده هست ماندگاری خوبی داره برای کار ها مناسب هست و درضمن ، جنگل اطراف اینجا تحت کنترل سانتور ها هست چندین بار با تکشاخ ، هیپوگریف ، داربد ، میفلر و خیلی چیز های دیگه پیدا کردم توی دریاچه ها پری دریایی ها زندگی می کنند 😌
-جالبه پس این منطقه ارزش جادویی خاص خودش را داره ازش خوشم اومد 😆
-جا های دیگه هم این قابلیت را دارند؟😕
-با این شدت نه 😐
به نظر میاد اشتباه محاسباتی داشتم این اضافه هست 😅
خیلی ممنونم که داستانم را می خوانید واقعا خوشحالم ☺️☺️☺️☺️
13 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالی بود😍
ممنونم 😊☺️
منظورم اینه ک کی تست جدید میسازی؟😐
ساختم داستان رو فردا شب میزارم 😊
تست جدید؟😐
همین چند دقیقه پیش یک تست هوش درواقع معما گذاشتم خدا بخواد تا فردا ظهر میاد .😊
اثرات سگ ها ولگرد بانگو و رامپو سان هست خوب میشم نگران نباش 😜
عالی
ممنونم ☺️
عالییییییییی
ممنونم
من فعلا تا 3 یا 4 اش خوندم😅
باید یه روز بشینم قشنگ بخونمشون
آره خب ۵۰ قسمت کی این همه درست کردم ؟😅😅
عالی😌👏🏻
ممنونم 😊☺️
خیلی قشنگ بود 😊
ممنونم 😊☺️
اقا واقعا قشنگه ارزش خوندن داره
ممنونم