جونگ کوک: با آقای سارکو و جیمین رفتیم سوار ماشین شدیم انقدر که میترسیدم که مثل سون هو بلایی سرش بیاره تند رانندگی کردم که نزدیک بود بزنم به یه بچه 😨
#هی پسر آروم تر نزدیک بود بزنی به بچه
_ اصلا حواسم نبود
#بیا من به جان رانندگی میکنم
_باش
اصلا حوصله نداشتم
_عهههههه جیمین زود تر
#باشه باشه آروم باش
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
39 لایک
داستان عالیه
ولی خب یونگی بد نیس
عالییییییی
عالییییییییییییییی
مرسی❤️🥺
همین الان پارت بعدو. اپ کن😐🤣
مح زن کوکم...
نه خیر بنده زن کوکم 😒👏🏻
به خدا الان با سر میرم تو خشتکم فردا میزارم صبح زود بلندشدم شروع کردم به موندن و نوشتن 😑
دعوا بین کوک لاورا:)
😐🤲🏻
من برات برسیش کردم
راستی آجی میشی
مرسی ساحل هستم ۱۴ ساله ۲۵ تسر
تیر 🚶🏻♀️
منم سامیا هست ۱۲
من خرداد