
سلام سلام👋🏻خدمتتون پارت جدید💕ناظر عزیز لطفا منتشر کنید:) ببخشید من تا یه ۳،۴ روز نمیتونم زود به زود پارت بزارم🙏🏼
مرینت:اااا امروووووز تولد منهههه؟🤯ااا ممم مممن نمیدونم چی بببب بگممم(زبونش بند اومده و ذوق زده شده😉)ادرین:با دستم اروم هلش دادم سمت کیکش و گفتم:ازه ع*شقم امروز روزیه که تو متولد شدی و زندگی منم از این رو به اون رو کردی😊با وجودت کل زندگیم،افکارم،روحیم و .... همه چیزم تغییر کرد... تو شدی همه چیزم... تولدت مبارک😊مرینت:اصلا نمیدونستم باید پیکار کنم خیلی سوپرایز شده بودم تنها کاری که به مغزم میرسید این بود که پریدم تو بغ*ل ادرین...بعدش یهو از چشمام اشک اومد...ادرین:چچچ چییی شددد؟😰مرینت:اشک شوقه😍ادرین:نفس راحتی کشیدم و گفتم:حالا منتظر چی هستی عزیزم؟ شعما رو فوت کن☺(اصلا انگار بقیه نیستن😂)مرینت:چشمام رو بستم و ارزو کردم و بعد از ۵ثانیه شعما رو فوت کردم...الیا:تولدت مبارک دوست جون جونی من😍مرینت:ممنون الیاجونم😊نینو:تولدت مبارک زن داداش😂مرینت:میسی😂لوکا:تولدت مبارک مرینت از همین الان ملودی درونت رو دارم میشنوم...واو خیلی شاده موزیک درونت🤗(از همین پیشگویی های لوکا دیگه😂خداشانس بده به کلویی👋🏻😂)کلویی:تولدت مبارک😐 مرینت:ممنون😐🤨ادرین:خب نوبتی هم که باشه، نوبت نوبتِ کادو هاست😉مرینت:وای ارهههه من کادو میخواااام🤩الیا: من برات یه هودی صورتی خریدم خواهر جونی😁مرینت:موقسی الیا خیلی خوبه😚نینو:منم چیزی نگرفتم ... منو الیا نداره که😂مرینت:ای شیطون خوب از زیر کار در رفتیا😂لوکا:مرینت این یکی از البوم هایی هست که من نوشتم از اونجایی که از روی نت هاش نمیتونی بنوازی واست صداشون رو ضبط کردم و ریختم توی این CD...مرینت:ممنون لوکا😍کلویی:بفرما دوپن چنگ منم واست این کاغذ رو امضا کردم😐مرینت:...اممم...درهرصورت ممنون😐خب خب اقا ادرین واسه ع*شقش چی خریده؟😎رونمایی کن ببینم😎ادرین:من؟من که کادو نخریدم😎مرینت:من کادوم رو میخوااااااام
ادرین:خیلی خب بابا اروم باش ع*شقم😂یه عکس از خودم و خودش بود که قاب گرفته بودم...ولی نه هر عکسی! مرینت:باورم نمیشد! اون عکس؟! کی اونجا این عکس رو گرفته بود!؟ اون عکس داشت بهترین اتفاق زندگیم رو نشون میداد! دقیقا همون لحظه ای که ادرین چترش رو بهم داد! زمانی که عا*شق شدم! برای اولین بار! اون عکس داشت چشمای عا*شق من رو نشون میداد! باورم نمیشد! تمام خاطرات ۴سال پیش تا الان برام مرور شدن...زیبا ترین لحظه ی دنیا بود برام...ادرین:خب...چطوره؟ مرینت:اییییین...چیزی نگفتم و پریدم بغ*لش و (عکس اسلاید😎😂ناظر عزیز لطفا عدم تایید نزنید...سانسورش کردم🙏🏼😊) ادرین هم همراهیم کرد و اروم از هم جدا شدیم...ممنونم ع*شق من😍بهترین هدیه ای بود که تا حالا گرفتم😚الیا:خب خب بابا ما هم اینجاییما😐میگم اصن این عکس چی هست؟ این فقط یک عکس سادست از مرینت دیگه...ادرین:نه خیرم خانم سزار! هیچکس به غیر از منو مرینت توی این عکس نیست...اینجا جلوی مدرست...روزی که مرینت و من عا*شق همدیگه شدیم...اولین باری که چشم تو چشم شدیم...و متوجه شدیم بدون هم نمیتونیم زندگی کنیم🤗الیا:واوووو😍چه رومانتیک😍یه تیکه به نینو انداختم و گفتم: شانس ما رو ببینا😏مردم توی بارون عا*شق هم میشن ما تو قفس یوزپلنگ😐( این قسمتو یادتون اومد؟😂)نینو:خب من چیکار کنم اونجا گیر افتادیم دیگه😂
ادرین:خب خب بچه ها بسه میخوایم حسابی امروز خوش بگذرونیم😉رفتم از توی کولم یه توپ والیبال در اوردم...خب کی پایه ی والیباله؟ بقیه:مننننن😂(بعد از تموم شدن بازی) مرینت:یه قلوب اب خوردم و گفتم:اخیششش😐خسته شدم ۱ساعت دویدم😐یکم استراحت کردیم و بعدش رو به ادرین کردم و گفتم:خب مدیر برنامه😂برنامه ی بعدیمون چیه😎ادرین:خب ببین میریم ماهی گیری😎مرینت:اولا من بلد نیستم...دوما به چه دردمون میخوره؟ ادرین:به دردی نمیخوره😂ولی حال میده...لوکا: باشه منم میام ولی کلویی فکر نکنم دوست داشته باشه ماهی گیری کنه نه ؟ کلویی:دقیقا درست فهمید ولی نخواستم زد حال بزنم و باشه عشوه گفتم: به خاطر لوکا میام🙂😂مرینت:باشه بابا فهمیدیم چقدر همو دو*ست دارید😂 کلویی:نیست شما ندارید؟😏(منظورش اتفاق اسلاید قبلیه😂😎) ادرین:همین قایق هایی که الان سوارشون بودیم خوبن...منو مرینت توی یکیش سوار میشیم ، نینو و الیا هم توی یکیش، لوکا و کلویی هم توی اون یکی...مرینت:دیگه به وسط دریا رسیده بودیم... ادرین؟ ادرین:جونم؟ مرینت:دیگه به وسط دریا رسیدیم اینجا هم ماهی نیست؟ ادرین:فکر کنم باشه....مرینت:من بلد نیستم ماهی گیری کنم...ادرین:چوب ماهی گیری رو دادم دستش و دستش رو گرفتم و کمکش کردم تا یه ماهی بگیره...مرینت:واووو تو خیلی خوب بلدیاااا! ادرین اگرست و ماهی گیری؟😎😏 ادرین:یه چیزایی بلدم دیگه😅
مرینت:وقتی از ماهی گیری اومده بودیم من دیگه واقعا خسته شده بودم با نفس نفس رو به ادرین کردم و گفتم:خب....توروخدا دو دقیقه استراحت بدهههه مگه رباتی که خسته نمیشیییی...ادرین:خب تولدته دوست دارم همه کاری بکنیم دوست دارم تولد پارسالت رو کاملاااااا جبران کنم و تو هم فراموشش کنی...حالا اگه خسته شدین یخورده استراحت کنین دیگه داره شب میشه بزار ببینم...(ساعت مچیش رو اورد بالا و نگاهش کرد) خب ساعت ۸شب شده.،،. یخورده استراحت کنیم تا برنامه ی بعدی رو بگم..الیا:ادرییییین جون هر کی دوست داری توروخدا نفس دیگه واسم نموندههههه ادرین:خیلی خب اصن همتون زد حالین...(بعد از ۳۰دقیقه استراحت) ادرین:خب لوکا،نینو با من بیاید بریم وسایل کاری که الان میخوایم انجام بدیم رو جمع کنیم...لوکا: خیلی خب بریم...نینو:ایول بالاخره خودمون پسراااا مرینت:هی کجا؟ شما که نمیخواین ۳تا زن رو توی جنگل به این تاریکی رها کنید؟ ادرین:به این فکر نکرده بودم...الیا: اصن برین مهم نیست خودمون دخترا از همه بهتر از خودمون محافظت میکنیم...مرینت:الیا میدونم دوست داری الان قوی جلوه کنی اما قضیه شوخی نیست! اگر واقعا گم بشیم چی؟ ادرین:مرینت راست میگه اگه گم بشید یا کسی بیاد توی جنگل به این تاریکی بهتون حمله کنه چی؟ الیا:شما برید من از همتون یه پا مرد ترم😎ادرین:ببین یه تار مو از سر مرینت کم بشه ها! الیا:برووووو😐😂مرینت:ادرین روشو کرد اون ور که بره ولی من دستش رو گرفتم و در گوشش گفتم:ادرین من میترسممم ادرین:اصن کلویی و الیا که مثلا اینقدر شجاع هستن بمونن ولی من مرینتو با خودم میبرم...
مرینت:خوبه پس منم باهاتون میام...لوکا:خیلی خب بیا...نینو:یعنی نمیشه یه روز یا حتی ۱دقیقهههه دخترا پیشمون نباشن؟ اخ چیکار میکنی داداش؟ (ادرین زد تو پهلوش وقتی اینو گفت😂🙏🏼)ادرین:کار درست رو من کردم که دو*ست دخترم رو با خودم اوردم که ازش محافظت کنم ولی تو غیر*تت اصلا چجوری اجازه میده الیا رو اونجا ول کنی؟ نینو:بیخیال رفیق اون مثل شیر از خودش محافظت میکنه من به گرد پاش هم نمیرسم...ادرین:هر چی باشه تو پسری اگه دزدی چیزی بیاد الیا رو ببینه اگه یه مرد هم کنارش ببینه خیلی بهتره چون دیگه سر و کلش پیدا نمیشه...مرینت:هی حواسم هست دارین راجع به دوست من اینجوری حرف میزنیناااا...خب حالا اینا رو ولش کنین...خب شما پسرا برای چی اومدین اینجا؟ میخواید چی جمع کنید؟ ادرین:چوب! مرینت:چرا؟ ادرین:میخوایم اتیش روشن کنیم...مرینت:وای من عاشق اتیش توی ساحلم! خب پس منم میرم چوب پیدا کنم فقط یه لحظه وایسا چراغ قوه گوشیم رو روشن کنم...وقتی چراغ قوه گوشیم رو روشن کردم رفتم که چوب پیدا کنم که یهو ادرین دستم رو گرفت... ادرین:کجا؟ من تو رو اوردم که تنها نباشی الان میخوای بری چوب پیدا کنی اونم خودت؟ گروه میشیم! لوکا،نینو شما با هم برید چوب پیدا کنید تا حد کافی که پیدا کردید برگردید پیش دخترا...منو مرینتم همینکار رو میکنیم...مرینت:خب از کجا شروع کنیم؟ ادرین:دستش رو گرفتم و گفتم:بیا بریم اون گوشه شاید چوب باشه...مرینت:باشه ولی چرا دستم رو میگیری؟ ادرین:برای احتیاط! مرینت:اوکی...(یه ۱۵دقیقه چوب پیدا میکردن الانم برگشتن پیش الیا و کلویی) ادرین:خب تا من اتیش رو روشن کنم لوکا خودت میدونی چیکار کنی دیگه؟ لوکا:اوکی حله
مرینت:دیدم ادرین اتیش رو روشن کرد و اومد پیش من نشست...الیا و نینو هم کنار هم بودن و کلویی هم تنها بود چون لوکا رفته بود نمیدونم چی چی بیاره😐 هممون دور اتیش بودیم که دیدم لوکا داره با گیتارش میاد سمتمون...لوکا:اروم نشستم کنارشون و چشمام رو بستم و بعد از کشیدن یه نفس عمیق چشمام رو باز کردم...و بعدش شروع کردم به گیتار زدن...مرینت:لوکا خیلی ققشنگ گیتار میزد مثل همیشه ولی ایندفعه یه فرقی داشت...بعد از چند ثانیه همراه با نواختن اواز اون اهنگ رو هم میخوند...خیلی قشنگ بود صداش توی خوانندگی...هممون داشتیم نگاهش میکردیم و بهش گوش میکردیم...دیدم ادرین همینجوری که داره با یه پاش به زمین ضربه میزنه و اهنگ رو زمزمه میکنه من رو توی اغوشش کشید و منم رفتم توی بغ*لش و با ارامش خاصی که داشتم توی اغوشش چشمام رو بستم و به موزیک گوش میکردم... بعد از تموم شدن نواختن لوکا هممون واسش دست زدیم و بعد از ۱۰دقیقه لوکا بلند شد لوکا:خب دیگه ساعت ۱۰ شده بهتره منو کلویی بریم وگرنه مامان بابای کلویی پوست سرمو میکنن😂نینو:اره بریم دیگه هممون...مرینت:دیدم بچه ها (به غیر از ادرین) دارن میرن وسایلشون رو جمع کنن منم رفتم همینکار رو بکنم که ادرین گفت: نوچ نوچ نوچ نوچ نوچ😉بقیه میرن ولی ما میمونیم...مرینت:منظورت چیه؟ چرا بمونیم؟ ادرین:میفهمی😉مرینت:اممم باشه ولی یخورده اخر شب خطرناک نیست اینجا بمونیم؟ ادرین:نه عزیزم من پیشتم...الیا:ادرین؟مرینت؟ چرا نمیاین؟ ادرین:شما برید منو مرینت شب اینجا میمونیم...
نتیجه چالش داریم💕لطفا نظرات و ایراداتتون رو راجع به داستان بفرمایید و اگر خوشتون اومده لطفا لایک کنید🙏🏼
ناظر گل و محترم خواهشاااا منتشر کنید این پارت رو خیلی سخت نوشتم چون با یه نت خیلی بد نوشتم😊🙏🏼
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ج چ : عشق به سبک کنکوری
جواب چالش: منم رمان نخونده ندارم ولی هر روز دنبال رمان جدید هستم. برو توی پروفایلم. بعدش برو توی لیست های منتخبم چون پر از رمانه.
آره یادم اومد اسم قسمتش مرد حیوان نما بود. سر اون تیکه که لیدی باگ ، نینو و آلیا رو باهم تنها تو قفس گذاشت خیلی خندیدم🤣🤣🤣🤣
واقعا عالی 😘
۱_عشق حرف حالیش نمیشه
۲_عشق دردناک
۳_عشق جادویی
همه میراکلسی هستن
ممنونم عزیزم لطف داری
همشون رو خوندم به عیر از 1 >_
میشه به رمانم سر بزنی؟
حتما 😉
عااااالی⭐🌠
بعدی هم بزار
ممنون...چشم
مرصی❤😘
عالییی بود
ج چ:عشق حرف حالیش نمیشه،عشق به سبک کنکوری،عذاب عشق،زندگی تلخ و شیرین،دلباخته،لیدی نوار،مستر دارک
ممنونم عزیزم لطف داری💕
خیلی قشنگن همشون رو خوندم😍
مرسی عزیزم که پارت ۱۱ رو توی لیستت قرار دادی🤧😍🙏🏼
من اولین بار خواهرم بهم پیشنهاد کرد بخونمش. و واقعا عالیع
فکر کنم تاحالا من و تو باهم حرف نزدیم.من خواهر یکی از اجیاتم
ممنونم خوشکلم....اره فکر کنم خواهر پری هستی درسته؟
دوست داری اجی شیم؟💕مطمئنم مثل خواهرت منحصر به فردی
اره درسته...البته تو بهترین نویسنده ای هستی که تاحالا دیدم
پریا ۱۲ ساله .
البته ازپری سیما یه خورده بزرگترم ۱۹ ابان میشه ۱۳ سالم
عزیزم...منم فرنوشا هستم ۱۳سالمه💕
خوشبختم اجی فرنوشا
میشه به رمانم سر بزنی؟؟
فالوت کردم فالوم کن 🥰🥰تروخدااا
حرف نداشت👌🏼
ممنونم🙏
اها الان دوتاشو یادم امد.عشق تنها ومرینت تنها و لیدی نوار و مستر دارک البته عشق تنها نویسنده اش از تستچی رفته و همه ی داستان و پاک کرده.
خوندمشون همه رو🤣فکر کنم داستان میراکلسی نخونده ندارم🤧😂
بی گناه چی؟اونو خوندی؟💕🐾😂
اره اجی خوندمش🤣
😂😂
میشه به رمانم سر بزنی؟؟؟
عالی بود اجو
ج چ:یکی رمان خودته یکیم رمان زندگی تلخ و شیرین و یکیم رمان بی گناه و زوج جاسوس و قاتل احساسات رقص لیدی و کت و....بقیشو یادم نمیاد خیلی زیادن
ممنونم اجی
اره همشونو خوندم🤣
به نظرت واقعا بی گناه قشنگ بود پری؟😑
میشه به رمانم سر بزنی؟؟؟؟