سلام خوشگلا هالیووین تون مبارک من که جشن گرفتم خب اینم پارت ۲ داستان ترسناک لطفا تستچی یا ناظر عزیز اینو منتشر کن
یه دفعه من به زمان قبلیم برگشتم همون موقع که میخواستم برم خونه زندایی
و سر عقل امدم و نرفتم
اما رفتم بیمارستان که این خبر به دایی م بگم
که وقتی رفتم دیدم کلی جنازه دور برم رد میشند خیلییی ترسیدم و از بینشون دایی و مادرم رو دیدم که هردو مرده بودند و سر داییمم کنده شده بود و همه اعضای بدن مامانم کنده سده بود و خورده شده بود
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
سلام آجی خوبی؟؟🥺💜
عالیییی بود ♥️
راستی آجی اینستا داری؟؟
اگه داری پیجتو بده فالوت کنم تموم پستاتم لایک میکنم😚💕