خب بریم سراغ پارت 9
مرینت : نه نه نه مرینت این فکر رو از کلت بنداز بیرون . اون به تو یه حس یه طرفه داره و اگه باهاش ا*ز*دواج کنی عمرا بیخیالت بشه پس.....نه نه مرینت گفتم که عمرا بهش فکر کنی فهمیدی ؟ باید دنبال یکی دیگه باشی . توی همین فکر ها بودم که ادرین رو دیدم . اون خودشه.....اون هیچ حسی نسبت به من نداره . درسته ما فقط همکاریم ..... پس.....درست شد فقط باید یه جوری بهش بگم که هول نکنه . هیییی ادرین
ادرین : اوه خانم ناتسون . بله ؟ کاری از دست من بر میاد ؟
مرینت : راستش میخواستم که امروز ساعت 5 بعد از ظهر توی کافه بغل شرکت ببینمت .
ادرین : چی ؟ چ...چرا ؟
مرینت : کارت دارم دیگه .
ادرین : چ...چ...چشم میام
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
واو عالی😍ولی آخرش🥺.....
خب خب خب 🔪🔪🔪🔪🔪🔪😈🦴☠️ مردی بدرود
ولی انصافاً باید اینجا کات کنی نه خداییییی
اصلا من بیام بکشمت
اهم 😐 پارت بعد رو انروز میذارم😐😐🔫🔫
خوفه
پس نمیام دیگه
فوق العاده بود اجی❤🥳
اصلا نمیشه توصیفش کرد😍😍
دوس دارم بکشمت= دوس دارم زندگی رو😐😐😐
در کل عالی بود
تستت لایک شد ، عالی بود^^💚
اگح خواستی ب داستانم سر بزن!🥺🧁
خلاصه از داستان•-•:کیم سه ، دختر 25 ساله ، یک شب وقتی مثله همیشه راه مغازه تا خونه رو طی میکرده ، گم میشه !☕ وقتی چشماشو باز میکنه ، دیگه جایی که قبلاً بوده نیست ... ☕ بعد از چند ساعت تازه از چیزای عجیبی سر در میاره ... ☕🖇️ باید معما و راز های عجیبی رو انجام بده و حل کنه ... ☕🖇️ در اولین معما، اون 4 آدم رو میکشه ... 🖇️☕ زنده میمونه ؟ عضو گروه مافیایی میشه؟🖇️☕ همشون یه سوالن ... 🌚🖇️ژانر:معمایی ، عاشقانه ، جنایی، مافیایی،غمگین!🧁🥺
عه😐25 ثانیه پیش منتشر شده😐😐