
ببخشید الان میزارم اخه تازه بیدار شدم...
وونگ سو:سلام خوبی +یااا خوب گوش کن ببین چی میگم -چی شده اتفاقی افتاده +بدو بیا دم در کمپانی با ماشینت هم بیا حوصله راه رفتن ندارم...اینو گفتم و تماسو قطع کردم... بیرون بودم منتظر وونگ سو تا بیاد... پسرا هم امده بودن بیرون که همون موقع وونگ سو امد و سوار ماشینش شدم...از زبان کوک:عصبانی شدم...از اینکه همش با اون پسره هست هیچ تازه با تهیونگ هم خیلی صمیمی بود احساس میکنم نمیتونم بهش برسم و دستامو مشت کردم...باید سعی کنم بهش نزدیک بشم هر جوری هم که شده دیگه نمیتونم تحمل کنم از اینکه با بقیه انقدر راحته...از زبان ته:به دست کوک نگاه کرده بودم مشت شده بود قیافش عصبانی بود انگار از اینکه جینسو سوار ماشین اون پسره شد عصبانی بود پوزخند کمرنگی زدم...انگار مکنه کوچولو عاشق شده و از این طرض فکرم خندم گرفت که یهو اعضا نگاهم کردن نامجون:چی شده به چی میخندی ×هیچی نیست فقط به فکر های خودم خندم گرفت...کوک داشت با عصبانیت نگاهم میکرد...کم کم داشتم ازش میترسیدم...
از زبان کوک:ته یهو زد زیر خنده نگاهش کردم...وقتی گفت به فکر های خودش خندش گرفت یک لحظه عصبانی تر از قبل شدم...یعنی چه فکری کرده بود یعنی اونم جینسو رو دوست داره...سریع از پیش اعضا دور شدم به جیمین که پشت سر هم صدام میکرد اهمیت ندادم و رفتم دم خونه ی جینسو و منتظر شدم برگرده داشتم توی کوچه ای که زندگی میکرد گشت میزدم که دیدم برگشتن خواستم برم سمتش که وونگ سو هم از ماشین در امد داشتم نگاهشون میکردم که دیدم جینسو پرید بغلش...خیلی عصبانی شدم...به زور خودمو کنترل کردم...وقتی جینسو از بغلش در امد سریع رفت داخل خونه و وونگ سو هم سوار ماشین شد و رفت...حسی که داشتم رو نمیتونستم درک کنم...چی شد که اینجوری شدم...هر حسی که هست حس قشنگی بود برام...
تصمیم گرفتم به جینسو اعتراف کنم ولی اینجوری نه...به سمت خونه ی خودم حرکت کردم و لباس شیک پوشیدمو و رفتم طلا فروشی و یک دستبند گرفتم و به سمت خونه ی جینسو حرکت کردم به دستبندی که گرفتم نگاه کردم روش نوشته بود Jinsoo خیلی ذوق داشتم که گوشیم زنگ خورد...جیمین بود جواب دادم...جیمین:الو کوک +هوم چی شده جیمین:بدو بیا کمپانی ته از دست رفت کوک منظورت چیه؟؟ جیمین:از وقتی که رفتی یک ریز دارع میخنده ماهم با خنده هاش خندمون میگیره جین هم که شیشه پاکنی داره به حرف های ته میخنده هم ته هم جین از دست رفتن نامجون سعی میکنه ارومشون کنه جی هوپ و شوگا هم توی سالن رقص هستن. کوک:وایسا الان میام...تماسو قطع کردم و رفتم...تف توی این شانس به سمت کمپانی رفتم که جیمین و نامجون رو نگران دیدم ته و جین هم یک ریز داشتن میخندیدن با خودم گفتم خدایا اینا روانی شدن...چی شده چرا اینا اینجا دارن میمیرن از خنده...
جیمین:نمیدونم وقتی رفتی ته همش داشت با خودش فکر میکرد ما رفتیم داخل کمپانی تا تمرین کنیم که دیدیم و جین زد زیر خنده و ته هم غش کرده از خنده و بعدش همش چیز های عجیب غریب میگفتن نامجون:من دیگه روانی شدم میرم با اون دوتا برقصم کوک:تههه اروم باش چتههه جین:اااا یکی از کفتر عاشق ما اینجاس کوک:چی داری میگی شما دوتا احیانا چیزی نزدین ته:خب بگو ببینم بهش اعتراف کردی...چشمام گرد شد داشتن چی میگفتن یعنی فهمیدن اما نه جیمین گفته بود که از وقتی رفتم دارن میخندن...خدایا اینا روانی شدن...کوک:به کی اعتراف کردم معلوم هست چی میگی اصا...یهو خنده ی ته محو شد ته:ااا من فکر کردم عاشق جینسو شدی یهو چشمام از حدقه در امدن...به جیمین نگاه کردم که به زمین زل زده و عصبانی...
کوک:جیمین حالت خوبه؟؟ جیمین: اوهوم...خیلی عجیب بود چرا یهو عصبانی شد چرا از اتاق رفت بیرون نگاهی به ته و جین انداختم که بهم زل زدن گفتن:اوههه مثل عشقیی...سریع رفتم سمتشون و دوتاشون رو زدم و گفتم:شما دوتا چتونه چرا انقدر چرت میگین ته:یااا چرا میزنی اااا از اتاق زدم بیرون که دیدم جیمین دارع به دیوار مشت میزنه و میگه بین این همه ادم چرا کوک...تعجب کردم و لب زدم چی چرا من...از زبان جیمین:یهو کوک رو دیدم...تعجب کردم وایی الان اگر بهش بگم چی میگه یعنی اونم مثل من عاشق جینسو بود... خدایا بین این همه دختر چرا باید عاشق کسی بشم که کوک هم دوستش داره...لب زدم:اینکه چرا ترو باید مسخره کنن...کوک همونجوری وایساده بود و بهم نگاه میکرد...هوف باید سعی کنم از جینسو دست بکشم وگرنه کوک نابود میشه وگرنه دوستیمون نابود میشه...این اولین عشق کوک بود و من نمیخوام اونو ازش بگیرم این همه دختر هست خوبه که جینسو با من زیاد صمیمی نیست اینجوری راحت تر ازش دست میکشم...
از زبان کوک:نمیدوستم چیکار کنم حتی نمیدونستم به کی بگم عاشق شدم حسی که داشتم خوب بود ولی الان نگرانم خیلی ترسیده بودم از اینکه نکنه عاشق جیمین یا ته باشه...دلم میخواست داد بزنم...خیلی ناراحت بودم به یکی نیاز داشتم...سریع رفتم بغل جیمین و ازش خواستم باهم حرف بزنیم...باشه ای گفت و رفتیم توی اتاقش(+کوک -جیمین) +ببین نمیدونستم به کی بگم برای همین میخوام به تو بگم -خب بگو من گوش میدم +جیمین راستش...خب...من ع..اش..ق شدم یهو دیدم جیمین با کلی ذوق از جاش بلند شد و لب زد:کیههه اوت شخص اسمش چیه خوشگله نکنه جینسو تروخدا بگو جینسو ئه اصلا من ساکت میشم بگو کیه +با کلی ذوق گفتم جینسو ئه که یهو جیمین بغلم کرد و لب زد:بالاخرههههههه احساس خوبی داشتم که به جیمین گفتم...اصلا انگار جیمین ارزوش این بود که منو جینسو باهم باشیم...از زبان جیمین:میدونستم...قلبم درد گرفته بود ولی برای کوک خوشحال بودم...حداقل میتونیم به عنوان دوتا دوست باهم باشیم برای کوک خیلی خوشحالم...
آنچه خواهد خواند:جینسو:تو چی داری میگی داری راست میگی کوک:اوهوم دارم راست میگم... خیلی بد انچه خواهد دید رو نوشتم میدونم ولی خب امیدوارم خوشتون بیاد و لذت ببرین...راستی دیشب یادم رفت پارت هارو بزارم به خوبی خودتون ببخشین امروز بجای دوتا پارت چهار تا میزارم برای جبرانش✨ امیدوارم خوشتون بیاد و لذت ببرین ❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارتتتتت ۷ کب میاددددد؟؟؟؟؟؟
همچنان منتظرم برسی شه
🤲🏻🤲🏻
پارت بعدیییییی لطفااااااا
چرا ثبت نمیشه فک کنم تستت گم شده ب تستچی اطلاع بده
اوک
پارت بعدو می خواممممم تنها داستانیه که از جونگ کوک نخوندم😐می خوام😭
عالی منتظر پارت هفتم راستی فالویی و داستانتو تو لیستم گذاشتم💕
خوشحالم که خوشت امد🤍✨
من از دیروز منتظرم پارت هفت برسی شه
سلام گربه ۱۴ سالمه اجی میشی 💜
تعداد دنبال کننده هات رو رند کردم ۸۰ تایی شد
منم دنبال بکن 💜
راستی منم یونگی لاورم 🤟🏻
منم جی بی هستم
حتما فالوت میکنم
آجی میشی؟🙃
اوهوم
جی بی
اوکی💓خوشبختم
عاللللللللیییی بود عاجی پارت بعدس
راستش من پارت هفت رو نوشتم ولی هنوز درحال برسی😐😐😐
چییییییییی
از دیروز منتظرم پارت هفت آپ شه ولی همچنان درحال برسی...مال دوستمم اینطوری شده گفته که ممکنه چند روز یا چند هفته طول بکشه😐 اگر دیر اپ شد به خوبی خودت ببخش
ببین اجی یه بار دیگه بنویس
باشه مینویسم ولی امیدوارم اونو اپ کنه😐✨
خدا کنه اپ بشه
خب من دوباره نوشتمش ولی هنوز برسی نشده😐فکر کنم یک چند روزی طول بکشه🥺به خوبی خودت ببخش همین که برسی شد سریع میرم پارت های بعدی رو مینویسم🥺✨
وااااااااا یعنی چیییییب
خیلییییییییییی امتحان کردم چند تا بار هم نوشتم ولی همش ردش میکنه😐💔
اون بی شو ری که رد میکنه خیلی ............. هست تو بزار
عالی 😍 ادامه بده 💜🔗
پارت هفت دارع برسی میشه😂✨
مرسی بابت نظرت خوشحالم که خوشت امد ❤️