کت باگ عشق بین دو 1

سعام دوستانم خیلی ممنونم بابت تست اولم...دوستتون دارم..بریم سراغ تست ممنونم از دوستم محمد..

از زبان مرینت..آه..آه ادرین نروو نه..یهو بیدار شدم حاج و واج 🤯🥵تیکی گفت..مرینت پاشو مدر...مری:باشه سریع رفتم پایین صبحانه خوردم رفتم لباس پوشیدم مثل موشک رفتم..

رفتم بیرون الیا مثل همیشه گفت کجا بودی دختر کلاس شروع شد رفتم سر کلاس تو راه رو رفتم ش.ا.ت.ا.ل.ا.ق اخ خوردم به کییی؟؟؟اخ ادری بود🥵🥵😢😧خودمو جمع جور کردم

از بان ادری....تو فکر لیدی جونم بودی یهو مرینت خورد بهم گفت..ام ل.ل.ا.م یعنی شلام ببخشید س ل ا م ببخشید گفتم نه بابا چیزی نشد رفتم سر کلاس مرس حواسش به من بود منم تو فکر لیدی بودم..که یهو

یکی اومد تو کلاس گفت ها ها میبینم جمعتون جمعه ها ها بدون اینکه اتفاقی بیوفتی برید برون یالا راوی::ادری و مری تبدیل شدند و رفتن. از زبان مری یا لیدی..کت سلام ام چیزه میدونی این کیه.. کت..نه ولی بدنش آهنیه و.. لیدی..گرفتم فهمیدم👍🏻🤔😊 (نام..لیکو میتون.نام شخص..تدی شاین.قدرت..تیر قلبش به هرکی بخوره سنگ میشه)

کت: خیلی سخت میشه جنگید بدن از آهن ساخ.. یهو یکی زد به بسرم خیلی درد داشت😭😭😭 لیدی:خو... اخ دردم گرفت💔 از زبان کت" دیدم مشت لوکو خورد به لیدی لیدی رو پرتش کردم اونور خودم رفتم جلوش که یهووو

لیدی گفت" فهمیدم لاکی چارم عه یه یه چی؟؟؟؟؟؟؟؟ یه یه... پنیر کممبر؟؟؟!!! کت گفت" عه چیشد چه دردمون میخوره بانو🤔🤔 گفتم....واستا نگا کردن اها اون به کممبر حساسیت داشت😊😊👌🏻☺️ گفتم... برو هرچی کممبر داری بریز روش کت..چشم بانو رفتم خونه سریع کممبر ورداشتم با پول! که دوباره واسه پلگ بخرم! رفتم ریختم روش عه...

😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐 مثل بادکنک شد😂😂 لیدی گفت اها تو کتش رفته گفتم چی؟؟ گفت..پیچ پیچی😡 اکومه دیگه پبشی جون چشم چشم رفتم...کتکلیزم /ببخش بلد نیستم😭/ همه چی تموم شد اخییییی😤 لیدی گفت بای دیگه. گفتم واستا 😺🌸🌸گل نارنجی رو دادم بهش🌹 گفت...احمق جون گل نارنجی برای غم وقصه🤭 گفتم..نه نه اون مگه ابی نیست..آخ نه ضایع شدم😓😔 لیدی گرفت گل و گونه ام رو ب*و*س*ی*د و گفت دیگه گل نیار برام درزم شوخی کردم.من تورو دوست دارم ولی به اندازه همکار😐 صد دفعه😠

باش خداحافظی کردم و رفتم خونه تبدیل خودم شدم پلگ" اوخی ردت کرد😢 پلگ_. ادی = =اره _مهم نی بیا کممبر بزن روشن شی😐😐(😐😂😂) =نه نه تو برو قاطی عشقات من زبون به اون ها نمیزنم اییییییی _به فنا😂😂والا نخور🤣 =😒 یهو ناتالی در زد گفت قربان پدرتون کارتون داره. چه عجب بعد قرررن ها میخواد حرف بزنه😐😒 رفتم تو اتاق گفتم بله پدر^داشتم سکته می کردم بببنم چی میگه😰 گابریل گفت....😱😱😱

انچه خوهید دید👈🏻👈🏻👈🏻 چی پدر؟؟ نه کت گفتم نههههههه😠😡😡😡🤬🤬 هی لیدیم رفت ها چی؟؟؟؟؟؟😱یا خدا جان؟؟؟؟؟م... خب دوستان حتما نظر بدید لطفا ممنونم.عاشقتونم یه دنیا بای خواهشا نظر بدید😥😟 بای گایز