همه اعضا یجوری بهم نگاه میکردن که انگار دیوونه دیده بودن . بعد چند دقیقه خودمو جم و جور کردم و بعد شروع به تمرین کردین بعد از کلی تمرین تا ساعت 8 شب رفتیم خونه حمام کردیم.سات 9 باید با منیجر و بقیه اعضا میرفتیم و خوابگاهمون رو میدیدیم.
از زبان نویسنده:ا.ت داشت اماده میشد که یهو گوشیش زنگ خورد رفت و جواب داد منیجرشون بود بهش گفت که تا نیم ساعت دیگه میاد دنبالش تا باهم برن دنبال اعضا لباسشو پوشید موهامشو بست و منتظر هواجین شد بعد 10 دقیقه هواجین هم یکم بعد منیجر زنگ زد و گفت بیاید پایین رفتن و سوار شدن بعد رفتن دنبال اعضا وبعدش هم رفتن وخوابگاه رو دیدن خوابگاه خیلی قشنگ بود و برای هر کدوم از اعضا یه اتاق جدا بود. اعضا داشتن باهم درباره ی
خونه ها نظر می دادن که یهو از سایت اخبار ملی کره برا همشون یه خبر اومد که سریع برید تو خونه هاتون و بیرون نیاید چون یک گروه تروریستی بزرگ دنبال کاراموزان در شرف دبیو و چند نفر دیگه هستن گروه اصلن رحم نداره و هر کسی که ببینه رو از فاصله ی 10 متری میکشه. این گروه به رهبری
جیوو عه لطفا به خونه هاتون برید و بیرون نیاید چون جون همه ی مردم کره در خطره اگر تو خونه باشید هیج اتفاقی براتون نمیوفته و....)) منیجرا خیلی سریع اعضا رو تو ون بردن و راه افتادن که
منیجرا خیلی سریع اعضا رو تو ون بردن و راه افتادن همه ی اعضا استرس داشتن و میترسیدن که اتفاقی بیوفته ولی ا.ت خیلی خونسرد بود و هیچ استرسی نداشت توی راه منیجرا بهشون دلگرمی میدادن ومیگفتن هیچی نیست و این چرت و پرتا :/ که یهوووووووووووو
که یهووووووووووووو بریم پارت بعددددد گایز ببخشید ایندفه کم نوشتم اخه میخواستم تو خماری بمونین :/
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هعیییییی خمارییی😑
ولی عالی بود
مرسی کیوتم
قشن بود 🙃✌️
مرسی عزیزمم