

مرینت آماده شد و یک لباس سیاه رنگ پوشید چون اون لباس خیلی بهش میومد و رنگ سیاه هم سنگین هست (عکس لباس این صفحه) و با ماشین ادرین رفتن خونه آگرست ها 😨 خدمتکاری بود که تو اون خونه ریخته بود ، همچی پر از نظم و زیبایی خاصی داشت ، خونه هم مثل فامیلشون پر ابهدت بود (فکر کنم ابهت رو اشتباه نوشتم😅) مرینت مات و مبهوت مونده بود که سریع خودش رو جمع و جور کرد😂
آدرین : سلا....م پدر😶 گابریل : سلام آدرین و سلام مرینت خانم👀 و از اون نگاه های پر از غرور به مرینت انداخت😵 مرینت تو دلش گفت : حالا فهمیدم ادرین به کی رفته ، نگاهش عین نگاه ادرینه 😨 ..... ارین : سلام مرینت ، بیاید بریم تو سالن 😊 گابریل : خوب مرینت خانم ، تصمیم دارید ه.م.س.ر پسرم باشید 😒 مرینت : ب...بب....بله آقای اگرست😶 گابریل : به خاطر پول یا جایگاهش و یا به خاطر خودش 😑 مرینت : خو...دش😟 گابریل: کجا کار میکنید😑
ادرین : پدر ، شما دارید از مرینت بازجویی میکنید ، بهتر نیست درباره مسائل دیگه صحبت کنیم😞 گابریل : تا جایی که یادمه لایلا به راحتی به این سوالات پاسخ داد و من باید بدونم ع.ر.و.س آینده ام چه جور اخلاق و زندگی ای داره😏 ارین : درسته ، آدرین بهتر ما بریم اگه میخوای وسط حرف ها بپری😡 .... لحنش جوری بود که آدرین ساکت شو تا از پیش مرینت نگه بابا بری😐 مرینت : تو شرکت آدرین و آرین کار میکردم😟 گابریل : کار میکردی؟ مرینت : بله ، استفا دادم به مسائلی 😩 کابریل : رشته تحصیلیت چی بوده ؟😑 مرینت : ریاضی..... اما .... تو طراحی مهارت دارم ....ولی رشتم ریاضیه😳 گابریل : تحصیلاتت چیه ، چطور زندگی ای داشتی 😑 مرینت : ترم آخر دانشگاه هستم ، یک زندگی معمولی دارم😞
آدرین : دانشگاهش رو تموم کرده اونم ۳ سال (در اصل ادرین ۱ سال بزرگتر از مرینته ولی از اون دانش آموزایی بود که پرشی رفته) اما شما هنوز ترم اخری ، تازه اینجوری هم که من فهمیدم الان بیکاری ، پس وضعیت مالی خوبی هم نداری وقتی هم بیکاری هم پدر و مادر نداری ، الان همه این اتفاقات میگه که تو پسرم رو به خاطر پولش میخوای😐 مرینت بغضش گرفت😢 آرین : پدر ولی ادرین و.... گابریل : ساکت آرین😐 آدرین : پدر من ۴ ساله پیش شما زندگی نمیکنم و شما با من در ارتباط نیستید ، الان هم سر این مسئله اومدم اینجا پشیمون شدم 😡 اما اگر مادرم بود ، حتما مرینت رو قبول میکرد ولی به خاطر شما اون .... اون مرد ، شما حق ندارید تو زندگی من دیگه دخالت کنید😡😡😡 مرینت بیا بریم😠 مممرررررییییینننتت😬 مرینت : بابابا...ش😔
آدرین خیلی با ماشین گاز داد جوری که مرینت نزدیک بود سکته کنه از ترس😩😨 رسیدن خونه و پیاده شدن ..... مرینت : خوبی ...آدرین 😟 ادرین : میخوای خوب باشم ؟😒 مرینت : اوهوم😟 آدرین : پس تکون نخور😤 و آدرین مرینت رو به دیوار تکیه داد و اونو ب.و.س.ی.د💏
خوب خوب تموم شد ، حالا برید کامنت های عصبانیتون رو بزارید من تسلیمم😶 همش تقصیر گابریل بود نه من 😧 (خوبه من نویسندم و مینویسم شخصیتا چه کنند😂😂) به هر حال اگه عصبی هستی لایک کن و اگه از صحنه اخر خوشت اومد لایک کن 😁😁😁 کامنتم بزاری😐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خودت را کشته حساب کن
سلام میشه اسم بازی که رو عکس پروفت گذاشتی رو بگی؟
سلام عزیزم از یه سایت برداشتم اما یادم نمیاد چه سایتی بود
خیلی خوب بود😂😍
عالی بود گلم پارت بعدی لطفا
عالی بود
لطفاً پارت بعد هم بزار
عالیییییییییییییییییییییییی بود بعدی پیلیز
ممنون باشه😁
من اصلا یادم نیست ابهت رو چجوری مینويسن که بگم درسته یانه😅
😂😂😂
بسی زیبا😐🖐❤❤❤
مچکر😐❤