خوب اینم از پارت دو 😊😊😊
لیسا : أاااااااااااا کیف پولم رو نیاوردم😥😥😥😥😥😥جنی و رزی و جیسو : ااااااااااا ما هم نیاوردیم.......رزی : به کلی فراموش کردیم که پول بیاریم چون در حال فرار از بادیگاردامون بودیم 😭😭😭😭😭😭😭لیسا : حالا چطور خرید کنیمممممم ...... تو و کلویی رو به همدیگه میکنید و به هم لبخند میزنید بعد با ارامش و اعتماد به نفس رو به بلک پینک میکنید و میگید......نگران نباشید ما هرررر چیزی که میخواید رو براتون میخریم ،😊😊😊😊😊
بلک پینک تعجب میکنن و قیافه هاشون این شکلی میشه : جنی :😮 رزی :😰 جیسو:😵 لیسا:😄😊 تو یکم مکث میکنی و میگی : چیز عجیبی گفتیم ؟😮😮😮 جیسو : نه . نه .. نههههه و. و ...ولل..ولی اخه میدونید چیه !؟؟؟ کلویی: چیه ؟ جیسو : خوب ما تاحالا با بلینک ها بیرون نرفتیم و کسی تا حالا نخواسته که چیزایی که ما میخوایم رو برامون بخره اخه میدونی .... تو : چی شده بگو دیگه .... جیسو : چیزایی که ما میخوایم خیلی گرون هستند تازه ما چهار نفر هم هستیم ....😕😔 قیافه تو بعد از شنیدن این حرف:😮😂😂😂 کلویی : 😂😂😂 تو : اصلااااااااا نگران نباشید .... من یه طراح مد و لباس هستم به خاطر همین هم وضع مالی عالی دارم پس میتونید هر چیزی که میخواید رو بخرید تازشم معلوم نیست که این اتفاق دوباره برای ما بیفته یا نه من میخوام که یه هدیه از طرف ما داشته باشید 😊😊😊
رزی : خیلی ممنون ما حتمی جبران میکنیممم 😆😆😊😊😊 همه میخندید و وارد لوازم ارایش فروشی میشید ....... بعد از خرید لیسا به تو میگه : تو دختر مهربون و با درکی هستی ممنوووون از اینکه ااینا رو برای ما خریدی 😊😊😊😊 بقیه اعضا هم حرف لیسا رو تایید میکنن.... تو میگی خواهش میکنم 😊جنی به پشت سرش نگاه میکنه و بعد به طوری که انگار شک بهش وارد شده میگه :اوضا بی ریخته😱😱😱😱😨😑🤐 رزی : چیی؟ جنی : زایه بازی در نیار ولی یه نگاه به پشت سرت بنداز ...... رزی : به پشت سرم نگاه میکنم و بادیگارد ها رو میبینم و بلند جیغ میزنمممم : آااااااااااااااااااااااااا بادیگارد : اوناهاشون بگیریدشوننننننننننننن ...😡😡😡 تو رو به اضا میکنی و میگی : دست همو بگیرید قراره خوش بگذرونیم 😈😈😈😈 اعضا دست همو میگیرن و تو کلویی هم دست همو میگیرید و
تو اونا رو میکشی و حلشون میدی تو اسانسور شما از طبقه 1 به طبقه 5 میرید و میرید سمت شهر بازی 😆😆😆 بادیگارد ها هم همون لحظه با پله اومده بودن بالا و با دیدن شما به سمتتون میدون و شما هم میدوید و میرید سمت شهر بازی با دو سوار ترن هوایی میشید و با اولین واگن حرکت میکنید 😂😂😂 بادیگارد ها هم پشت سرتون سوار ترن میشن و ترن شروع به حرکت میکنه شما همه جیغ میزنید و میخندید و بادیگارد ها هم فقط داد و فریاد میکنن (انگار نه انگار بادیگاردن 😂😂😂😂)
از ترن هوایی خارج میشید و میخندید بادیگارد ها هم که در حال گیج خودن هست 😂😂😂 تو میگی : یه پیشنهاد خوب دارممممم .....😝😝😝لیسا : چه پیشنهادیییی 😆😆😆😆 تو: بریم سیبزمینی سرخ شده بخوریممم 😆😆😆 بلک پینک : عالیه😝😝😝
وقتی سب زمینی رو خوردید بلند میشید و به سمت در خروج میرید . بلک پینک رو به شما وای میسن و میگن ممنون به خاطر همه ی کمکا و مهربونیایی که در حق ما کردید 😊😊😊😊😊😊 این اولین باره که به یه بلینک میگیم که دوست داریم .... بیشتر با شما اشنا بشیم شماامروز در حق ما خیللللییی خوبی کردید 😊😊😊 تو و کلویی : این چه حرفیه هر بلینکی بود همین کار رو میکرد
لیسا : میگم که شما دوتا خیلییی خوب هستید 😍😍😍 با ما دوست میشید ؟؟؟؟؟؟ تو کلویی : البتهههههههه این ارزوی هر بلینکی هست که با شما دوست بشه رزی : البته ما همیشه با همهی بلینک ها دوستیم ولی منظورمون از دوستی با شما از نوع خواهرانه و صمیمیش هست 😻😊😊😊
جنی : این کاغذ رو بگیر و وقتی رفتی خونه داخلش رو ببین باشهههههه؟😁 تو : کاغذ رو میگیری و میگی باشه حتما تو و کلویی میرید و سوار ماشین میشید و کلی در مورد امروز گفت و گو میکنید . وقتی میری خونه لباسات رو در میاری و لباس خواب میپوشی بعد میشینی رو تخت و به کاغذی که جنی بهت داده نگاه میکنی که یهوو.........
ممنو از اینکه تست رو خوندی 😍😍😍😍😍
پارت بعد رو سریع میزارم بای 😇😇😇
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)