اینم فصل ۲😍
مرینت : چی میگی آدرین 😢 آدرین : ببین من یک بار گفتم و بست 😐 مرینت : خیلی مغروری ، ازت بدم میاد 😢 و قطره اشکی ریخت و به آدرین مشت زد 😓 ادرین : باشه ، باشه تسلیم ، گفتم د.و.س.ت.د.ا.ر.م 😉 مرینت : واقعا 😟 آدرین : اوهوم 😁 مرینت پرید ب.غ.ل آدرین و ازش جدا نمیشود😂
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
27 لایک
عالییییییی بود
داستانت محشره 😍
تو رو خدا پارت بعد و بده
عالیییییییییییییییییییییییی بوددددددددددددددددددددد بعدی رو زود بذا لطفا
فقط ۵ تا ؟؟ ویییی دارم غش میکنم . اگه دوست داشتی به داستان منم سر بزن .
ینی بخدا لوکانتی بشه من میدونم و تو
عالی
خیلی عالی بود. 🤩😍
زود پارت بعد رو بزار.🤭
یس
مچکرم ، باشه😁
نامرد میگفتی چی میشه دیگه چرا می خوای تا پارت بعد ما رو از هیجان بکوشی 😐
عالی بود پارت بعدی. 😁
نمی دونم فازم چیه🤔
والا یکی از دوستای خودم هم داشت این رمان رو نیخوند وقتی رسید به پارت آخر واقعا اومد خونمون شروع کرد به کشیدن موهام ...... مجبورم بنویسم😂
خو از اون دوستت تشکر کن 😂
نگرانیم و از بین برد😂
مگه مرض داری زود پارت بعد و بزار
آره دارم😈 ولی پارت بعد رو هم سریع میزارم😂