خوب پارت دو رو دو روز پیش گذاشتم ولی منتشر نشد گفته بود بده🥺💔هیچی نداره به خداااا ناظر منتشر کننن😭
+اون باید یه دختر قوی بشه ....ل..لطفا بهش کمک کنین! اون ........اون حرفش تموم نشده بود که ناله هاش شروع شد ....سهون نمیتونست جلو اشکاشو بگیره فقط دستشو گرفته بود و نوازشش میکرد ،منم بی اختیار اشک میریختم ....اشکام به خاطر این بود که نمیتونستم بهش کمک کنم ...نمیتونستم به کسی که منو به عنوان خواهرش میدید نه خدمتکارش کمک کنم ....با هر ناله ای که میکرد اشکا و هق هقام بیشتر شده بود.....اما بعد مدتی ناله ها قطع شد ....متعجب بهش چشم دوختم ....دستاش که ملافه رو مچاله کرده بود باز شده بود و پلکاش رو هم افتاده بود ... استلا بعد از اون همه رنج و سختی چشماشو بست ...بالاخره میتونست استراحت کنه و در آرامش باشه ....اما نبودن استلا تو این دنیا برام غیر قابل باور بود ...باور مردن استلا برام سخت بود ...به سمتش دوویدم و مدام تکونش میدادم * استلا ....استلا بلند شو ...استلا تو رو خدا بلند شو ....سهون از جاش بلند شد و بچه رو تویه پارچه پیچید و منو از استلا جدا کرد و بچه رو داد دستم ^ باید سریع از اینجا بریم .....باید فرار کنیم * پ...پس استلا چی ^ اون مرده ما باید بریم .....* نه ...نه نمیتونیم بریم ^ ندیدی چی شد ؟! اونا الان بچشو میکشن باید سریع فرار کنیم ......( محفل جادوگرا )+ طلسم محافظت از بین رفت .....( بغض میکنه اما اونقدر غرورش زیاده که حاضر به اشک ریختن نیست برای همین بغضشو مخفی میکنه ) استلا هم مرد * یعنی الان میتونیم دست به کار شیم ؟! + اره .....روشو از خدمتکارش میگیره و به طرف جادوگرا میکنه + جادوگرا ! مطمئنم متوجه مردن استلا شدین !اون عضو این محفل بود ! جانشین من بود اما حماقتش باعث شد دچار این سرنوشتش بشه اون سزای کارشو دید و این میتونه درسی برای سایر جادوگرایی که رابطه غیر قانونی دارن بشه ؛ اما بحث اصلی ما این نبود ! بحث اصلی ما اون بچس ! میتونم بفهمم که چقدر قدرتمنده ! ما قادر به کشتنش نیستیم چون نه اونقدر انرژی داریم نه میتونیم ! اون نوه منه و آخرین از نسل من ! تنها کار اینکه قلبشو بگیریم و ....( کمی مکث میکنه و یه پوزخند شیطانی می زنه) قدرتشو...با تموم شدن حرف بانو کیو یکی از جادوگرا از جاش بلند شد و با حالت اعتراض مانندی گفت * اما این خیلی سخته ! قدرت اون خیلی زیاده ! ما ...ما نمیتونیم اینکارو کنیم ! ما جادوگر های سفیدیم نمیتونیم اینکارو بکنیم ! + ( یه پوزخند میزنه و رو صندلیش میشینه و پاشو رو پاش میندازه ) ما نمیتونیم اما اون میتونه ...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
31
30
29
28
27
26
25
24
23
22