
ببخشید که انقدر دیر میذارم سرم بدجور شلوغه
*بی تی اس و پدر و مادر و برادر جین هو در اداره پلیس* پلیس: مطمئن باشید که ما زود مجرم رو دستگیر میکنیم. پدر جین هو: اگه دیگه کاری با ما ندارید ما بریم بیمارستان پلیس: نه کاری نداریم میتونید برید
*در بیمارستان*مادر جین هو: اقای دکتر حال جین هو چطوره. دکتر: وظیتش خیلی وخیمه و هیچ علائمی از خوب شدنش وجود نداره جین لینگ: احتمال مرگش چقدره دکتر: احتمال مرگش زیاده. تهیونگ: شما یکی از بهترین دکتر های جهانید اونوقت نمیتونید نجاتش بدید؟ واقعا که...نامجون: تهیونگ نباید بی ادبی کنی
تهیونگ: ببخشید دکتر: ما داریم همه تلاشمون رو میکنیم تا خانم جین هو زنده بمونه*بی تی اس و بقیه از اتاق دکتر میرن بیرون* جین: تهیونگ بیا بریم خونه تهیونگ: شما برین من همینجا میمونم جین: ولی..تهیونگ: گفتم که من همینجا میمونم شوگا: باشه تو بمون ما میریم
جین لینگ: اقای تهیونگ میشه منم بمونم تهیونگ: اگه میخوای بمون پدر جین هو: جین لینگ بیا میخوایم بریم جین لینگ: من اینجا میمونم پدر جین هو: باشه بمون*همه رفتن و فقط جین لینگ و تهیونگ موندن* جین لینگ: اقای تهیونگ حتما فکر میکنید مجرم یکی از افراد منه درست میگم
تهیونگ: اولا بهم نگو اقای تهیونگ فقط بگو بگو تهیونگ دوما این کار تو نیست جین لینگ: از کجا میدونید تهیونگ: چون معلومه تو خیلی جین هو رو دوست داری جوری که حاضری بخاطرش بمیری جین لینگ: خوشحالم که فکر میکنی کار من نبوده میترسیدم که فکر کنی کاره من بوده و ازم متنفر باشی تهیونگ: جین لینگ من از تو متنفر نیستم تورو هم مثل اعضای بی تی اس دوست دارم جین لینگ: از شنیدنش خوشحالم
پرستار: اقای دکتر زود باشین بیاین دکتر: باور نکردنیه جین لینگ و تهیونگ: اتفاقی واسه جین هو افتاده؟ دکتر: خانم جین هو به هوش اومدن جین لینگ: من میرم به بقیه زنگ بزنم و بگم تهیونگ: باشه*جین لینگ رفت به بقیه زنگ بزنه* تهیونگ: میتونم جین هو رو ببینم دکتر: بله میتونین*تهیونگ میره داخل اتاق*جین هو: ته..تهیونگ تویی؟ تهیونگ: اره منم چرا پرسیدی مگه نمیتونی ببینی
جین هو: چون تازه به هوش اومدم یکم تار میبینم چند وقت بی هوش بودم تهیونگ: دور شبانه روز جین هو: خب پس زیاد نبوده تهیونگ: درسته ولی این دو شبانه روز واسه من مثل جهنم بود جین هو: برای چی؟ تهیونگ: چون هر لحظه امکان داشت بمیری جین هو: خب میبینی که زنده موندم و نمردم تهیونگ: اره راست میگی
*تهیونگ جلو میره و جین هو رو بغل میکنه* جین هو: حالت خوبه تهیونگ؟ تهیونگ: حالا که تو به هوش اومدی حالم خوبه جین هو: حالا که حالت خوبه ولم کن تهیونگ: چرا جین هو: چون که اینجا بیمارستانه و هر لحظه ممکنه یه نفر بیاد داخل. تهیونگ: باشه*جین هو رو ول میکنه* تهیونگ: میتونم دستات رو بگیرم؟ جین هو: نخیر نمیتونی
تهوینگ: باشه ولی وقتی که مرخص شدی باید 2 ساعت نه 4 ساعت بغلت کنم. جین هو: باشه تهیونگ: اخجون. جین هو: مثل بچه ها شدی. تهیونگ: منظورت تو لجبازی و رو مخ بودنه یا تو ناز بودن و دوست داشتنی بودن؟ جین هو: تو ناز بودن و دوست داشتنی بودن بچه ها خیلی دوست داشتنی هستن تهیونگ: هروقت که خواستی من مثل بچه ها رفتار میکنم. جین هو: ممنون تهیونگ
بچه ها یه سوال ازتون دارم میخواین درباره ادم های دیگه هم داستان بنویسم؟ اگه اره از کی؟ تو نظرات بگید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تا ۳۰۰تایی شدنم بک میدمح
تا ۳۰۰تایی شدنم بک میدمح
تا ۳۰۰تایی شدنم بک میدمح
تا ۳۰۰تایی شدنم بک میدمح
تا ۳۰۰تایی شدنم بک میدمح
تا ۳۰۰تایی شدنم بک میدمح
میشه برای شوگا استین بالا بزنی(درباره اون داستان بنویسی) پلیییییییز💜🙏
چشم
اوکی
............
حرفی برای گفتن ندارم چون حرف نداشت😉😘😇😊💜
ممنون♥️
ممنون
اره اول اینو تموم کن ولی بعدی رو تز جیمین بزار
پارت بعد پارت آخره
چشم ازش مینویسم
سلام هستی من بخاطر اینکه بهم گفتن داستانت خوب نیس افتضاح دیگه داستان ننویس خورد شدم بنظرت به حرفشون گوش کنم
سلام
به حرفشون گوش نکن و ادامه داستانت رو بنویس هیچوقت به نظرات منفی فکر نکن و به نظرات مثبت بقیه فکر کن کلی آدم هستن که از داستانی که تو مینویسی خوششون میاد
راستی کی بهت همچین چیزی گفته اسمش در تستچی رو بهم بگو
مثل همیشه عالی بود
ممنون عزیزم
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عالیییییییییییییییییییییییییییییییی بود
و از کوکی . جیمین . نامجون . هم بنویس
ممنون
از همه اعضا بی تی اس مینویسم
نظرم عوض شد پس بعدی رو جین بنویس💜💙💗💕❤
باشه از جین هم مینویسم
عالی بود مثل همیشه 😍😍😘😚
توروخدا یکی دیگه اضافه نکن همینجوری کلی به آدم استرس وارد میشه 😱😵😨❤💕💗💜💙
سلام هستی من آیگینم من دیگه تست نمی زارم بخواطر اینکه خورد شدم
چطور شد که خورد شدی عزیزم کی خوردت کرده