10 اسلاید امتیازی توسط: Yoona انتشار: 4 سال پیش 1,357 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بالاخره یه داستان دارم برای جیمین لاور ها می نویسم🤗
از زبان راوی: اسم شما توی این داستان کیم هیون آ هستش و ۲۵ سالتونه و با برادرتون زندگی میکنید
شما میرید توی کمپانی های مختلف و توی رقص ها به آیدل ها کمک میکنید.
برادرتون ۳۰ سالشه و اسمش کیم هیون وو (توی داستان بیشتر بهش میگید اوپا)هستش و توی کمپانی بیگ هیت کار میکنه
از زبان شما: تلفنم داره زنگ میخوره به اسمش که نگاه میکنم می فهمم اوپا هستش. شما: الو. هیون وو: سلام شی آ. شما: سلام. شی وو: میگم بی تی اس برای آهنگ جدیدشون میخواستن خودشون رقص طراحی کنن و به یه نفر نیاز داشتن منم تو رو معرفی کردم. شما: اوپا چیکار کردی؟تو واقعا برای کمک به طراحی رقص بی تی اس منو معرفی کردی؟ هیون وو: آره کردم ساعت ۵ بیا کمپانی. شما: ولی من ساعت ۳ با مامامو قرار تمرین دارم شاید دیر برسم. هیون وو: خب باشه من یه نفر رو می فرستم دنبالت. تلفن رو قطع کردم
ساعت ۴:۳۰ بود که سولار پیشنهاد داد استراحت کنیم موقع پایین اومدن یه نفر رو دیدم که شبیه جیمین بود ولی بهش اهمیت ندادم و راهم رو ادامه دادم وقتی منتظر اومدن قهوه ها بودیم رفتم سراغ گوشی اوپا دوتا پیام داده بود.
اولیش: هیون آ من میخواستم یه نفر رو بفرستم ولی جیمین شی اسرار داشت خودش بیاد دنبالت. پس من بهش آدرس رو دادم. توی راهه. آماده باش
دومیش: هیون آ کجایی؟ جیمین شی رسیده ولی تو اونجا نیستی. کجایییی؟
وای خدایاااااا واقعا جیمین بود. سریع به سمت طبقه ی بالا دویدم. وقتی رسیدم با چند نگاه جیمین رو پیدا کردم موهام رو مرتب کردم و به سمتش رفتم
شما: سلام شما باید پارک جیمین شی باشید. جیمین: شما هم باید کیم هیون آ باشید. از آشنایی با هاتون خوش بختم. شما: ممنون. ببخشید دیر کردم. جیمین: مشکلی نیست. بریم به سمت کمپانی؟
بالاخره سوار ماشین شدیم توی ماشین بودیم
جیمین: هیون آ شی چند سالتونه؟ شما: ۲۵ سالمه. جیمین: چه خوب هم سن هستیم میتونیم هم دیگه رو به طور غیر رسمی صدا کنیم؟ شما: باشه. جیمین: تو آرمی هستید؟ با خجالت گفتم: آره. جیمین: بایست کیه؟ نمی تونستم برگردم بگم بایسم خودتی پس گفتم: همه رو دوست دارم. جیمین: نه دیگه یه نفر. نمی دونستم چجوری فرار کنم فقط تنها چیزی که به ذهنم رسید گفتم: تهیونگ. وای خاک تو سرم شد چرا گفتم تهیونگ🤦🏻♀️🤦🏻♀️ جیمین انگار ناراحت شده بود ولی دوباره لبخند زد. من تمام مدت داشتم آب میشدم. خیلی سخت بود جلوی کراشت بگی یکی دیگه رو دوست داری داشتم به اینا فک میکردم که جیمین شروع کرد به حرف زدن. جیمین: میدونی من میدونم چه حسی داری اگه به تهیونگ بگی که بایسته کلی خجالت میشی جلوش. نظرت چیه جلوی همه بگیم که بایست منم؟ شما: راست می گید واقعا خجالت می کشم اگه تهیونگ بفهمه بایسمه.( توی ذهنتون: خدایاااا این چه غلطی بود من کردمممممم) سعی کردم لبخندم رو نگه دارم و برای اینکه جیمین ناراحت نشه پیشنهادش رو قبول کردم.
بالاخره رسیدیم کمپانی و وارد شدیم. قبلا اینجا اومده بودم برای کمک به تی اکس تی و ولی این قسمتش متفاوت بود. وارد اتاق تمرین شدیم دقیقا همونجایی بود که دنس پرکتیس هاشون رو ضبط میکردند. چند دقیقه سلام کردن و پرسیدن چند تا سوال گذشت. جیهوپ: آقای کیم(برادرت) خیلی تعریف طراحی رقصتون رو کردن دوست دارم زودتر رقصتون رو ببینم. (شما توی ذهنتون: الان دارم می لرزم یعنی می تونم انجامش بدم؟)شما: بله حتما. اعضا راه رو باز کردن تا من که دم در بودم برم وسط سالن. جانگ کوک رفت سمت بلندگو و ازم پرسید چه آهنگی پلی کنه. من یه دور تمام رقص هایی که تا الان طراحی کردم توی ذهنم پلی شد و تصمیم گرفتم فیک لاو که بهترینشون رو بود رو اجرا کنم. به جانگ کوک گفتم و اون آهنگ رو پلی کرد. شروع کردم به رقصیدن هیچی نمی فهمیدم چون چشام رو بسته بودم فقط یه سری صدا می شنید. وقتی که رقصم تموم شد چشام رو باز کردم و با قیافه ی اعضا مواجه شدم. جین🤯 شوگا😲 جی هوپ🤩 نامجون😍 جیمین👍🏻 تهیونگ😉 جانگ کوک😮.
جی هوپ: خیلی خوب با آهنگ ما می رقصی. آرمی هستی؟ شما: بله😊 جین سریع اومد سمتت. جین: بگو که ورد واید هندسام بایسته. تا اومدم حرفی بزنم جیمین سریع اومد و گفت: بایسش منم. بعد برگشت رو به من و یه چشمک زد. به ساعت که نگاه کردم ساعت ۷ بودش واقعا دیر بود از اعضا معذرت خواهی کردم تصمیم گرفتیم که فردا با جی هوپ کار طراحی رقص رو شروع کنیم. قرار شد بعد دانشگاه جی هوپ بیاد دنبالم.(فردا) صبح زود بیدار شدم و آماده شدم. توی دانشگاه ساعت اول که تموم شد تصمیم گرفتم که برم پایین و از بوفه ی دانگاه یه چیزی بخرم بخورم. داشتم از پله ها می رفتم پایین که گوشیم زنگ خورد. گوشی رو برداشتم جی هوپ بود. جی هوپ: سلام هیون آ شی. شما: سلام جی هوپ شی. جی هوپ: می من امروز نمی تونم بیام میتونی طراحی رو با جیمین شروع کنی؟ شما: نه مشکلی نداره(توی ذهنتون: الانه که غششش کنمممم) بالاخره دانشگاه تموم شد و رفتید دم در می خواستید یه تاکسی بگیرید و به سمت کمپانی برید که یه ماشین جلوتون ترمز کرد.داشتید می رفتید که یه نفر شیشه ی ماشین رو داد پایین و گفت: هیون آ شی. برگشتم سمت صدا. جیمین بود. یه لبخند زدم و به سمتش رفتم.
توی اتاق بودیم چون باهام خیلی تفاهم داشتیم طراحی رقصمون زود پیش می رفت. سه ساعت گذشت طراحی رقصمون تموم شد. جیمین به اعضا زنگ زد که بیان تا رقص طراحی شده رو ببینن.
اعضا بالاخره اومدن من خیلی خوشحال بودم. سر جاهامون وایستادیم. جانگ کوک آهنگ رو پلی کرد و من و جیمین طبق طراحی که کرده بودیم پیش رفتیم. بالاخره آهنگ تموم شد. ما وایستادیم و با قیافه ی اعضا مواجه شدیم خیلی تعجب کرده بودن. جیمین شروع کرد به صحبت کردن: من هیون آ شی توی این فکر بودیم اونجایی که همه داریم مثل دایره جلو میریم و کرس رو می خونیم یک رقصنده اون وسط یه رقص تنهایی انجام بده. همه از این ایده خوششون اومده بود ولی در آخر نامجون پرسید: خب کی قرار این رقص رو انجام بده؟ یه لحظه همه به من نگاه کردن می تونستم از توی قیافشون بخونم که میخوان من اون رقصنده باشم. شما: نه من نمیتونم روی صحنه اجرا کنم. جیمین: معلومه که می تونی تو خیلی خوبی. کلی اسرار کردن ولی من قبول نکردم. بالاخره راضی شدن که من نمی تونم روی استیج برقصم😪 ازشون خداحافظی کردم و براشون آرزوی بهترین هارو کردم و از اتاق اومدم بیرون.
خب این پارت تموم شد
منتظر پارت بعدی باشید
راستیییی کامنت یادتون نرههه
بابای
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
خیلی چرت
ن ب ود😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
عاااااالللیییی خیلی دوست داشتم ❤❤😍😍
عالیییییییییییییی بووووودد
پارت بعدددد
پارت بعدی رو شش روز پیش گذاشتم ولی هنوز آپلود نشده☹☹
باشه لاوم😓
خیلی دوست داشتم💜
دوستان پارت بعدی رو چهارشنبه شب آپلود کردم الانم دارم پارت سوم رو می نویسم امیدوارم زودتر به دست شما برسه.
عالییییبب
عالی بود پارت بعدی رو زود تر بزار
واااایییی خیلی خوب بود جون خودت پارت بعدی رو بزار 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘😘
واو چه باحالع^•^
منتظر پارت بعدی هصم:))
ماآرمی خودمونو میکشیم اخر با این داصتانا...XD
انقد تصور میکنیم اخر یه جا صکته قلبی مغزی میزنیمXD
اره راس میگی بخدا XD