
خب از اونجايي كه پارت پنج طول كشيد كه بياد، اين پارت رو زود گذاشتم و سعي ميكنم پارت بعد رو هم زود بذارم. ناظرجان منتشرر كننن🙏🏼🤧
ا/ت هم اعصباني ميشه و هم گريش ميگيره و بغض ميكنه و از كلاس ميره بيرون تا دنبال فليكس بگرده و تو حياط ميبينش. ميره سمتش، فليكس: هي،سلا.. ا/ت يه سيلي بهش ميزنه: تو واقعا يه ع.و.ض.ي به تمام معنايي. فليكس: چي ميگي ا/ت؟!! چيكار كردم؟!!! ا/ت:سوجين همه چيو گفت، اون گف اينم نقشه بوده.. دوباره داشتي با احساساتم بازي ميكردي. فليكس: چي! ههه. و دست ا/ت رو ميگيره و ميرن تو كلاس كه ميبينن سوجين و جين هو دارن بحث ميكنن. فليكس: تو چت شده..ها؟!! سوجين: داري طرفداري اونو ميكني؟!!! فليكس: اره ميكنم، حالا بگو ببينم چرا اينقد اذيتش ميكني، اون كه همه چيو اون روز توضيح داد، از اين رفتار احمقانه و بچگونت دست بردار.
سوجين: هه، فك نميكردم تو يكي ديگه با من اينجوري رفتار كني، حالا كه اينجوره يا با من كه چندين ساله دوستتم بازم باهام دوست ميموني و من اين رفتارتو ناديده ميگيرم يا اينكه ميري با اون دختره ع.و.ض.ي و ديگه باهم ارتباطي نخواهيم داشت. فليكس: باخودت چي فكر كردي، معلومه نميخوام ديگه باهات دوست بمونم. و دوباره دست ا/ت رو ميگيره و ميبره. ا/ت: دا..داريم كجا ميريم! فليكس: واسه اينكه مطمئن بشي ميريم پيش سوهو. بلاخره سوهو و پيدا ميكنن. سوهو: عه اينجايين، داشتم دنبالت ميگشتم ا/ت. ا/ت: دنبال من؟! فليكس: چطور؟!!
سوهو: ببين من واقعا واسه اون كار متاسفم گرچه مقصر اصلي سوجين بود ولي منم تشويقش كردم ولي ديشب دوباره خواست اذيتت كنه كه من جلوشو گرفتم و ديگه باهم دوست نيستيم. فليكس: منم همينطور.. پس ديگه از دستشون خلاص شديم. ا/ت اشكاشو پاك ميكنه: عذرخواهيتو قبول ميكنم. و سوهو يه لبخند ميزنه و ميره. فليكس: اوه، راستي..(دستشو ميبره تو جيبش و گردنبندب كه قبلا به ا/ت داده بودو ميندازه گردنش(بچها اگه يادتون نيس تو پارت٢ هستش)) ديگه درش نيار(: ا/ت لبخند ميزنه و ميرن تو كلاس. بعد مدرسه:(دارن از كلاس ميرن بيرون) فليكس: هي، ما يه قرارم باهم نداشتيما. ا/ت: خب..اگه ميخواي باهم يكم وقت بگذرونم يجاي تكراري نباشه، منظورم اينه كه سينما و كافه و اينجور جاها رو همه كاپلا ميرن.
فليكس: خب ميخواي الان بريم خونمون؟ ا/ت: الان؟! كسي خونتون نيس؟!! فليكس: بابام كه شركته مامانمم يه قرار كاري داره.. بعدشم اگه كسي بود نميومدي؟ ا/ت: خب اينجوري مامانت ميفهميد بعد به مامانم ميگفت، منم ميخوام خودم بهش بگم. فليكس: اوه. (ميرن سوار ماشين فليكس و راه ميفتن به سمت خونشون) فليكس: خب بفرماييد خانم جوان. ا/ت: ممنون(: ميرن تو و ميبينن مامان فليكس اونجاس. فليكس: امم..مامان تو هنوز خونه اي؟! مامان فليكس: سلام..اره يه نيم ساعت ديگه ميرم، خوبي ا/ت؟ نميدونستم باهم صميمين. ا/ت: سلام.. فليكس و ا/ت ميرن تو اتاق و همينجوري باهم حرف ميزنن كه ا/ت يادش مياد به مامانش خبر نداده: اي واي. فليكس: چي شد؟!! ا/ت: به مامانم نگفتم دير ميام خونه و گوشيمم شارژ نداره، شارژرت كجاس بزنم تو شارژ؟! فليكس اشاره ميكنه به كشو كنار تخت: تو كشو اولي. ا/ت گوشيشو ميزنه تو شارژ و منتظر ميمونه كه روشن بشه.
..... از زبان مامان ا/ت: اي بابا اين دختر كجاس پس، چرا باهم نيومدين؟! داداش ا/ت: من چميدونم فك كردم پياده مياد. مامان ا/ت( تو ذهنش): با خانم لي قرار دارم و الان ديرم ميشه..اين دخترهم معلوم نيس كجاس نه خودش جواب ميده و جين هو هم ك نميدونه كجاس..هوففف..اصن ولش كن اومده خونه ك داداشش هس، من اماده بشم برم. ..... ا/ت ميخواد بره دستشويي و فليكس باهاش ميره كه بهش نشون بده. مامان فليكس هم اماده س و منتظر مامان ا/ت هست كه يكي در ميزنه، فليكس درو باز ميكنه. فليكس با تعجب نگاه ميكنه:سلام..
(اولين باره اسلايد اضافه ميذارم/: ) لايك كنيدد♥️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وای نمیدونم دختری یا پسر ولی کل نظرمو راجب فیک عوض کردی واقعا نمیدونم چی بگم عالی
مرسيي..دختر هستم🤚🏼😂♥️
خوبید👌🏻😹🧡
😂♥️♥️
بعدییییی پلییییییز
فك كنم امشب بذارم ولي نميدونم كي منتشر شه
وای خیلی خوب بود
ممنوننن🥰
🌈🍡✨ عالییی بود
مرسيي♥️