سلام 🤩
وقتی رسیدم چشمام اندازه کاسه گرد شد ا/ت : یا خدااااا اینن همهههه آدمممم؟؟ انقدر شلوغ بود که به زور میشد نفس کشید خب راستش من ترس از جاهای تنگ و شلوغ دارم و اونجا داشتم احساس خفگی میکردم بی قرار شدم نزدیک بود بیهوش شم که صدای جیغ و داد همه بلند شد فهمیدم که بی تی اس رسیده منم که خر ذوق رفتم برای دیدنشون لامصبا چقدر هات و کیوت بود با ورودشون به داخل درها باز شدن و همه به سرعت رفتن داخل منم باهاشون رفتم.
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
به ما شانس بده
عالی بود 🤩
منم مثه ا/ت بایس ندارم و همه رو به یه اندازه دوست دارم ولی به جونگ کوک که فکر میکنم خیلی خجالت میکشم
راستش بقیه اخلاقیاتمم خیلی به ا/ت شباهت داره واسه همین از این داستان خیلی خوشم میاد
ممنون علی بود میشه پارت بعد رو هم بزاریییییییییییییی خواهششششششششششششششا
عاالی
ادامه بدههه
حمایتت میکنیم
عالیییییییییی بود
پارت بعد لطفا
عالی بود ♥️
عالی بود 😄