6 اسلاید صحیح/غلط توسط: 새가약...❥ انتشار: 3 سال پیش 348 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
مقدمه:مردم از چیزای ناشناخته میترسن و تو برای قلب من همون چیز ناشناخته بودی .شبیه اشتباهی که بعد مرتکب شدنش حالا باید تنبیه بشم ،اما این تنبیهو دوست دارم....
چوی یونجون کریسمس سال 2013،گروتون،کنتیکت ..ایالات متحده آمریکا
با قدمای بلند اما کند توی راهرو دبیرستان در حالی که هیچ صدایی نمیومد راه میرفتم .کلاه هودی مشکی رنگم که مادرم بهم داده بود و کلمه «کایمرا»روش چاپ شده بودو تا جلوی صورتم کشیده بودم و دستامو توی جیبای هودی مخفی کرده بودم.نزدیکای کریسمس بود، هوا سرد تر از همیشه و من مثل هر سال دیگه ای تویه آمریکا و تنها،فقط با پول کریسمسمو جشن میگیرم.چوب هاکیم که خیلی وقت بود داشتمشو روی یه شونم انداخته بودم و مثل همیشه با عطر The oneبینیمو سرگرم نگه داشته بودم.طبق عادت همیشگیم زود تر از همه رفته بودم دبیرستان؛اون موقع زمین یخ خالی بود و احساس بهتری داشتم .
کلاه ایمنیمو روی سرم گذاشته بودم و داشتم فیکسش میکردم که با شنیدن صدای موسیقی کلاسیک مکث کردم ؛چوب هاکیمو از ،روی نیمکت برداشتم و سمت زمین یخ رفتم.صحنه ای که دیدم باعث شد برای چند لحظه سر جام خشکم بزنه!پسر خوش اندامی با پوست روشن و لباس تماما سفید داشت پاتیناژ میکرد.بخاطر چرخشای سریعش با آهنگ نمیتونستم صورتشو ببینم ،پس با هول دادن پای راستم به سمت عقب خودمو به جلو کشیدم و آروم جوری که زیاد صدا تولید نکنه نزدیکش شدم.بدن کاملا انعطاف پذیری داشت،با خم کردن یه زانوش به سطح زمین نزدیک شده بود ،پای دیگش صاف بود و با سرعت زیاد دایره وار میچرخید.چوب هاکیمو از پشت گردنم پایین آوردم و با ضربه زدن به یخ ازش خواستم وایسه.تا صدا و شنید محکم رویه زمین افتاد،دستشو سمت مچ باش برد و ناله خفه ای کرد.بدون هیچ ری اکشنی فقط نگاش کردم.
سرشو کم کم بالا آوورد و بهم خیره شد؛از نگاه خیرش خسته شده بودم ،به اطرافم نگا کردم و با تن صدای خشکی به انگلیسی پرسیدم☆:موسیقی خوبیه !ravel bolero درسته ؟ دستپاچه و در حالی که دستشو روی کمرش گذاشته بود بلند شد.✵بله...سونبه؟قبل حرف زدن بخاطر چشماش به کره ای بودنش شک کرده بودم اما با صحبت کردنش مطمئنم شدم.بدون جواب سمت تور پر از پاکهاکی «توپ هاکی»رفتم و یکیشو برداشتم.توپو سمت دروازه که درست پشت سر پسره بود گرفتم و بعد روی زمین پرت کردم.چوب هاکیمو بالا بردم و با قدرت زیاد ضربه زدم،پسر سریع خودشو روی زمین پرت کرد تا توپ تویه صورتش نخوره!توپ با برخورد به مرکز تور ،یکم جلو تر اومد نزدیک دروازه متوقف شد!در حالی که نفس نفس میزد موهاشو از جلوی چشماش کنار زد و به
دروازه نگاه کرد.با تیغه اسکیتام رویه یخ صدایی ایجاد کردم که برای خودم آرامش بخش ترین بود.روبروش وایسادم و با جدیت پرسیدم ☆:اسمت چیه؟انگار از کاری که کرده بودم هنوز شوکه بود .با مکثای کوچیک بین حرفش گفت:✵چوی...بومگیو !☆:هوم...عضو جدیدی؟ ✵:ها؟آ...بله سونبه .☆:سونبه ؟✵:خب..باید چی صداتون کنم ؟☆:فقط هیچی نگو!کلاسا داری شروع میشه ،من برمیگردم.«بعد گفتن این نگاهمو ازش گرفتم و سمت رختکن رفتم.سریع از جاش بلند شد و تا رختکن دنبالم کرد»✵سونبه ...سونبه ..صبر کنین لطفا!
دستمو از پشت کشید،سرمو آروم برگردوندم و بدون هیچ حرفی فقط نگاش کردم.✵خب...سونبه شما ...اصلا تمرین نکردین!برای همین اومده بودین نه؟مزاحم شدم ؟ببخشید قصدم این نبود!«خنده کجی کردم و نفسمو صدا دار بیرون دادم.اینبار اون خواست بره ولی دستشو کشیدم .»☆:میخوام دوباره ببینم!✵:بله؟☆بالاخره پاتیناژم یه ورزش رویه یخه،از ورزشایی که مربوط به یخ میشن خوشم میاد.✵اما...☆ :اجرا نمیکنی ؟.....
کات🐒🩰این پارت اول بود ...این پارت فقط برای آشنایی با شخصیت کاراکترا بود که البته پارتنرای دیگه ام به فیک اضافه میشن🐒🩰فیکبه فصلای کوچیک کوچیک تقسیم میشه که این پارت یه بخش کوچیک از فصل اول بود🐒🩰در نتیجه فیکو دنبال کنین تا به ماجرا های دیگه برسیم🐒🩰وقتی یکی تستتو لایک میکنه خوشحال میشی نه؟خوب منم خوشحال کن 🐒🩰
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
47 لایک
هعییییی نشستم به در نگاه میکنم تا شقیایق برگرده هعییی :))))
شقایق خدایی نمیخوای برگردی؟:|
وای این تست.. واقعا یادش بخیر...:)
شقایقققق
( صد البته منو نمیشناسی)
مایل ب برگشتن؟؟؟
عاااا شقایق منو یادته؟ :))))
شقایق...
تولو خدا پارت بعد داستانت که درباره شوگا بود بزاااااااا
عمیقن پارتاش گزارش شدن و منی که حتی دیروز خودمو فراموش کردم اتفاقاتشو نمیدونم
:))) 🚶♀️
حیح شقییییییییی
جانم ....
10 ثانیه ب صوکوت من گوش کن!
دیلم بیرات تینگ شیده بید🦗💓
شقایقممم رستامممم :))
اکانتم پرید اسم اکم 랏타[] بید فک نکنم یادت بیاد همه بی معرفتن فقط از قدیمیا ستاره و یسرا موندن
رستا هنوزم هستی؟دلم برات تنگ شده دختر..
شقایققققق
عع کامرانی 😂😂😂
😂👌
میشناسی منو؟
بلههه
عرررررررر هستی هنو؟وای خداجونم شکرررر
من یاسمنم فک نکنم یادت بیاد البته😐😂❤
من اسم خودمو یادم بره تورو یادم نمیره
جرم ...
جر😹😹😹🌠چطورمطوری خیلی دلم واست تنگ شده بود😹