...............
از زبان راوی آدرین صبح زود پا شد و رفت تا صبونه مفصلی درست کنه تا خستگی سفر بره بعد از یه ساعت بهترین صبونه رو درست کرد و رفت مرینت رو بیدار کرد تا بیاد صبونه بخوره از زبان آدرین رفتم مرینت رو بیدار کنم از پله ها رفتم بالا و رفتم تو اتاق و صداش کردم مرینت...... مرینت از زبان مرینت ب.. ل.. ه.... س... ل... ا... م...... ا.... د.....ر....ی......ن از زبان آدرین پاشو صبونه بخور
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
تو رو خدا پارت های بیشتر بذار تو رو خداااااااا
خوب بود لطفایک سری هم به داستان من قلب یخی ۱و۲و۳و۴و۵ بزن و در پارت ۵ نظر بده.بزن روزی پروفایلم