سلام عزیزای دلم کامنتاتونو که میخونن کلی ذوق میکنم. بریم برای ادامه ی این داستان عاشقانه 😍
وای یکی آدرین و برد داشتم بغض میکردم که آلیا زد بهم و گفت. آلیا: چرا وایسادی برو دنبالش دختر. مرینت: چی؟ برم دنبالش؟ آلیا: اره برو دنبالش بدو. مرینت: باشه. مرینت: بدو بدو رفتم دنبال آدرین که دیدم. یک ابرشرور آدرین و گرفته و داره خفه اش میکنه بدو بدو رفتم و تبدیل شدم اما هرکاری کردم نتونستم آدرین و نجات بدم خیلی ناراحت بودم اما با خودم گفتم تو نباید تسلیم شی همیشه ادما رو نجات دادی چرا نتونی آدرین و نجات بدی مخصوصا وقتی عاشقشی
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالی بود عزیزم ☺️
وای خیلی فوق العاده بود خیلی 🤩
ممنونم گلم 😍😍
عالی بودددددددددد 🌈
بهترینی تو ♥💋😘🥰😍😍