چند جمله طلایی و کوتاه از این بخش از داستان : نمی دونم الان کجاست ،من میرم ، هرچی نباشه من ابرقهرمانم ، داری چیکار می کنی ؟ لطفا اگر خوشتون اومد لایک و کامنت بدیت .
اون سایه .... سایه ی ... آدرین بود ؟! شکه شده بودم ، ولی نه میدونستم چرا اینجاعه و نه میخواستم بدونم . چتر خوشگلی که دستش بود افتاد روی زمین و اون به سمت من دویید ؛ ای کاش همش به یه خواب تبدیل میشد . صدام کرد اما من جوابی ندادم . تا اینکه کاملا روی زمین نشست و شروع کرد به لمس کردن و تکون دادن من .
15 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
خوبه ادامه بده
ممنون حتما
عالی بود
ممنونننن
عالی بود
پارت بعدی رو زود بزار
خیلی خیلی ممنونم !!
چشم ، هر هفته دوتا قسمت می دم
😊❤️