این اولین تست داستانی منه در مورد میراکس امیدوارم خوشتون بیاد نظرات فراموش نشه اگه نظرات به ۱۰ برسه قسمت بعدی میزارم
از زبان مرینت:من تو خونه بودم دیدم تیکی اومد گفت مرینت چه کار میکنی گفتم به فکر آدرین ممکنه یه روز باهاش زندگی کنم. نیکی گفت نمی دونم باید سعی خودت رو بکنی
فردا آن روز از زبان آدرین:داشتم به مدرسه می رفتم از خودم سوال پرسیدم لیدی باگ که منو دوست نداره پس من باید با کاگامی باشم ولی من... که یهو خوردم به مرینت
از زبان مرینت: خوردم به آدرین یه لحظه با استرس گفتم س ل ا م آ د ر ی ن گفت سلام مرینت خوبی گفتم آره گفت بعد مدرسه ....
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
سلام داستان خوبی بود اگه دوست دارین داستان منم بخونید 😊
خوب بود لطفایک سری هم به داستان من قلب یخی ۱و۲و۳و۴و۵ بزن و در پارت ۵ نظر بده.بزن روزی پروفایلم
بچه ها گزاشتم تو برسیه
عالی بود ولی اگر علامت های نگارشی رو رعایت می کردی عالی تر تر تر میشد
سلام، داستانت عالی بود
منم تازه اولین داستانم رو درباره ی میراکلس گذاشتم .....
منتظر داستانوبعدیت هستم زود تر بزاری...
ابان ساعت ۹ صبح روز یکشنبه است و من دارم می نویسم
به نظرم خوب بود
واییی عالییی پارتتت بعد پلیززز
نظر بدین تا قسمت بعد بزارم قسمت بعد آماده است پس سریع که نظرات به ۱۰ برسه بعدی گذاشته است
عالی