
کم کم هیجان انگیز میشه😂😂
از زبان لیا: انابت گفت:یک دو سه شروع حرکت کردم جلو افتاده بودم ولی اون دختره داشت بهم نزدیک میشد وقتی بهم خیلی نزدیک شد خنده ای کرد و هلم داد افتادم بلند داد زدم:هی تقلب کردی گفت:امممم نه فکر نکنم بشه اسمشو گذاشت تقلب نگاهم به جین افتاد با نگرانی نگاهم میکرد لابد فکر میکرد خیلی ضعیفم نه نمی ذارم کسی فکر کنه ضعیفم بلند شدم با بیشترین سرعتی که میتونستم حرکت کردم به اون دختر رسیدم بهش اهمیتی ندادم و خیلی سریع از کنارش رد شدم حدود دو دقیقه بعد به آخر پیست رسیدم ایستادم خیلی عقب افتاده بود جین خیلی سریع اومد پیشم گفت:حالت خوبه ؟افتادی زمین چیزیت که نشد؟هان؟ گفتم:نه خوبم شما نگران نباش
رز رسید نفس نفس زنان گفت:تو چطور تونستی ببری؟ نه حساب نیست دوباره گفتم:فکر کردی چون افتادم نمیتونم برنده بشم هان؟ چیزی نگفت چشمم به پیتر افتاد که بهم زل زده بود اومد سمتمون جین تا اون رو دید من رو بقل کرد وقتی پیتر رسید گفت:اون مال منه ولش کن جین گفت:مال تو؟وقتی خودش نمیخواد؟تو دیوانه ای!!!!! پیتر گفت:درسته من دیوانه شدم متوجه میشی؟!! خودم رو چسبوندم به جین جین بهم نگاه کرد دستم رو گرفت بعد به پیتر گفت:اون نامزد منه حق نداری بهش نزدیک بشی به جین زل زدم داشت با لحن خیلی مصمم این رو میگفت پیتر گفت:هه فکر کردی من باور میکنم؟لیا همیشه از بی تی اس بدش میومد آروم گفتم:دیگه اینطور نیست پیتر بهم خیره شد گفت:چی؟متوجه نمیشم دیگه از اونا بدت نمیاد؟خنده داره گفتم:این خنده داره که تو فکر میکنی من از اونا بدم میاد
از زبان جین:وقتی لیا گفت دیگه از ما بدش نمیاد از خود بیخود شدم یعنی اون دیگه از گروه ما متنفر نیست؟ دستم رو گرفت بعد به بقیه بچه ها گفت:بریم؟ همه گفتن:بریم!!!!! رفتیم سمت چرخ و فلک لیا گفت:چیزه آممممم من من از ارتفاع چیزه میترسم گفتم:ترس نداره که گفت:من نمیام بلندش کردم گفت:هی جین بذارم زمین گفتم که نمیخوام سوار بشم گفتم:دست خودت نیست گفت:چیییییییییی رفتیم سمت باجه بلیط ۱۰ تا بلیط گرفتیم من و لیل با هم یک جا نشستیم لیا چشماش رو بسته بود احساس میکردم هر لحظه ممکنه جیغ بزنه بغلش کردم موهاش رو از روی گردنش کنار زدم و گردنش رو بوسیدم نگام کرد سرم رو بردم نزدیک گوشش و گفتم :بیرون رو نگاه کن ارتفاع ترس نداره خودش رو بهم چسبوند و گفت:داره اما تو نمی ترسی گفتم:ما اینیم 😂😂(سونیا:جناب هنری هم نکردیا جین:چرا کردم سونیا:نکردی تمام)
صورتم رو به صورتش نزدیک کردم لبام رو روی لباش گذاشتم و ب*و*س*ی*د*م*ش وقتی ازش فاصله گرفتم دیدم لپاش گل انداخته گفتم:مثل اینکه لیا خانم ما خجالتی هم هست یه مشت محکم به بازوم زد و روش رو اونور کرد گفتم:قهر کردی؟ سرش رو به نشونه تایید تکون داد
گفتم:الان پیاده میشیم دیگه گفت:جدااااااا گفتم:بیرون رو نگاه کن داریم میرسیم گفت:اخ جونننننننن گفتم:موهات یک مقدار چیز شدن گفت:چی شدن؟ گفتم:بهم ریختن میخوای ببندم برات؟ گفت:مگه بلدی گفتم:اوهوم کش مو رو داد دستم بهترین بافتی رو که میتونستم روی موهاش انجام دادم گفت:اممممم جین فکر نمیکنی یکم کج بستی ؟گفتم:نه خوبه که موهاش رو باز کرد بعد اومد بالا سرم دو تا خرگوشی کوچولو برام بست تموم که شد با خنده گفت:خیلی بامزه شدی😂😂
موهام رو باز کردم بعد لیا رو نشوندم روی پام بعد موهاش رو عین بچه آدم بستم گفت:جین رسیدیم بعد از رو پام بلند شد بدو بدو رفت سمت در بعد رفت بیرون
منم رفتم دنبالش دور و اطرافم رو نگاه کردم لیا رو دیدم رفتم پیشش گفتم:بچه ها کجان؟ به چرخ و فلک اشاره کرد و گفت:هنوز اون بالان منتظرشون موندیم اما نیومدن که........
ببخشید جای حساس قطع کردم
بچه ها اگر دیر میذارم ببخشید چون تستچی جدیدا ۵ یا حتی ۶ روز طول می کشه که تست رو تایید کنه
بایییییییییی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (10)