
خب این داستان متن هاش کمه ولی اسلاید زیاد داره
این داستان : جنگی میان سایفر ها
از زبان بیل:ویل حالا که بهم کمک نمیکنی باید خودم دست به کار بشم و کیل رو آزاد کنم ویل:کیل مرده😓 بیل:فکر نکن با این حرفات کیل رو آزاد نمیکنم😏 ویل:امیدوارم ریل آماده باشه و بتونه منو ازد کنه آه بیل با تغیر کردن رفتارت همه رو از خودت دور کردی
از زبان بیل رفتم تو سالن و سنجاق سینه ها رو برداشتم و کنار هم گذاشتمشون و ورد رو خودم بعد یه دایره درست شد و یه موجود مثلثی مثل من اومد بیرون باورم نمیشه اون کیل بود از زبان کیل:آه بیل خوشحالم که دوباره میبینمت و اینکه ممنون که منو برگردوندی نمیدونی به خاطر یه ورد چقدر عذاب کشیدم ولی تو با اون سنجاق سینه های جادویی منو برگردوندی؟
بیل:اره مجبور شدم نمیتونستم جور دیگه ای بیارمت پیش خودم کیل:ولی آگه سنجاق سینه ها بشکنن من از بین میرم بیل:نگران نباش آدم های خوبی براشون سراغ دارم کیل:کیا بیل:گیدیون و دیپر و اکسولاتل کیل:چی اونا دشمناتن اون وقت میخوای سنجاق سینه ها افسانه ای رو بهشون بدی؟!
بیل : خب سنجاق سینه ها انها رو گول میزنه و ازشون محافظت میکنه پس آنها هم بهش وابسته میشن و از یه خط افتادن روی آن هم جلوگیری میکنن و تازه نگران نباش قوی ترین سنجاق سینه دست اکسولاتله کیل:پس امید وارم ار بین نرن بعد هرکدام از سنجاق سینه ها به یه طرف به حرکت در اومدن یکی از آنها رفت پیش دیپر( سنجاق سینه ی ابی ) یکی دیگه از سنجاق سینه ها رفت پیش گیدیون ( سنجاق سینه ی سبز ) آن یکی سنجاق سینه هم رفت پیش اکسولاتل( سنجاق سینه ی قرمز)
از زبان ویل:باید به ریل بگم حالا که دو تا سنجاق سینه دست گیدیون و دیپره ریل میتونه آنها رو از بین ببره از زبان ریل:اومدم بیرون دیدم دیپر یه سنجاق سینه زده بهش دیدم اون سنجاق سینه خیلی برام آشنا هست گفتم اون سجاق سینه رو از کجا آوردی گفت یهو اومد سمتم ولی خیلی کارا های خوبی میکنه مثلا سپهر شمشیر و خیلی چیزای دیگه
ریل: گفت اهآن و رفتم تو اتاق ویل بهم گفت که بیل کیل رو با سه سنجاق سینه زنده کرده و یکی از این سنجاق سینه ها دست دیپره و اون یکی دست گیدیون تو باید سنجاق سینه ها رو از بین ببری ریل:باشه ویل:ساعت 5 هم بیا اینجا ریل:چرا ولی ویل قطع کرد
ریل:رفتم پایین و به همه گفتم میرم بیرون فورد:این وقت ظهر😕😑 ریل:خب ببینین ویل به من گفت ساعت 5 برم اونجا حتما بیل یا کیل یه بلایی میخوان سرش بیارن بقیه:ویل کیل؟ ریل:ویل و کیل برادر های بیلن کیل کپی بیل ویل هم احساسی حالا نمیدونم باید برم دیپر:ما هم میایم ریل:نمیشه خطر ناکه دیپر: خطر ناک نیست ریل:خیل خب استن و فورد بیاین بریم دیپر و میبل:پس ما چی ریل:ببینید من به زور دارم عمو هاتون رو میبرم و اگه یه بلایی ستون بیاد خودم رو هیچ وقت نمیبخشم
اونا هم قبول کردن ما هم رفتیم پیش ویل دیدیم ویل داره با کیل و بیل مبارزه میکنه ویل:ریل بیا کمک ریل:فورد تو برو ببین میتونی بیل و کیل رو یه جا اسیر کنی استن تو هم برو کمک فورد من هم میرم پیش ویل ویل:تو حساب کیل رو برس من هم حساب بیل ریل: باشه بعد شروع به جنگیدن کردیم همیمان تبدیل به انسان شده بودیم چون قوی تر بودیم
شروع به جنگیدن کردیم فورد داشت یه دروازه میساخت که به لطف استن از بین رفت کیل به من حمله کرد من جاخالی میدادم و وقتی پشتش به من بود بهش ضربه میزدم اونم قرمز میشد و من هم پا به فرار ویل هم با بیل میجنگید ولی ویل به خاطر احساسی بودنش به بیل زیاد صدمه نمیزد تا اینکه بیل محکم به چشمش زد
بعد ویل جدی شد و جند ضربه به بیل زد بیل:فکر نکن از من قوی تری تو احساسی هستی و یه سایفر احساسی به هیچ دردی نمیخوره بعد بهم شلیک کردن از زبان دیپر:میبل من میرم بیرون میبل:اهای مگه ریل نگفت نرید بیرون دیپر:اخه چرا اون عمو ها رو برد ولی ما رو نبرد اون فکر میکنه ما بچه ایم میبل:اگه دوستمون نداشت تو رو دوباره به جسمت برنمیگردوند خواسته های ما رو برآورده نمیکرد و......
دیپر:راست میگی ولی با سنجاق سینه ی من میتونیم بریم کمکشون میبل:تو فکر میکنی با یه سنجاق سینه ای که فقط چند ساعت داریش میتوتی بقیه رو نجات بدی واقعا مغزت پوک شده دیپر دیپر:ممنون از تعریف زیبیایتان خواهر محترم😐
از زبان فورد: به ریل گفتم نمیتونم دروازه رو باز کنم ریل:گفتم اشکالی نداره سریع از اینجا برید تا اومدم سرمو ببرم اون طرف دیدم رفتن عجب خوانواده ی دلسوزی دارم بعد با صدای ویل به حال خودم اومدم که دیدم شکست خوردیم بیل:امکان نداره ویل تو از من قوی تر باشی چون الان من شکستت دادم ریل:همین الان اون سنجاق سینه ها رو از بین ببر بیل: نخیر اگه نابودش نکنم هم کیل زنده میمونه و هم.....
خب خب این پارت تموم شد حالا میخوام یه نظر سنجی بکنم هرکی موافقه یه قسمت ویژه بسازم تو کامنت بگه اگر زیاد بود مینویسم و اینکه تو قسمت ویژه ریل هست ولی سنجاق سینه ها نیست حالا تو کامنت بهم باید بنویسم یا نه بریم سراغ آنچه خواهید خواند
ریل و ویل:وات چطور میتونی سنجاق سینه رو عوض کنی بیل:بهتره اون سنجاق سینه گیدیون رو بگیرم و به میبل بدم دیپر:ریل تو حسودی میکنی که من این سنجاق سینه رو دارم بیل:سلام دیپر چه موقع خوبی اومدی بیرون
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ام...این که مثل همون قسمت قبلی بود
ولی بازم عالی بود ادامه بده
💙💚💜
عالییییییییی❤️
ممنون
منم میخوام تک پارتی بنویسم ولی میترسم تمام داستان امپراطور هفت بعد لو بره
خب یه داستان بنویس که لو نده داستان امپراطور هفت بعد رو
نترس یه عالمه ایده دارم😁
بر رو بچ بالاخره فصل دوم نیمه اکسولاتل نوشتم
اهان باشه میخونم فعلا دارم داستان نگهبان آبی رو میخونم
ایول
من امپراطور هفت بعد و جاذبه صفر درجه یه پارت نوشتم تو بررسیه امروز هم یه پارت دیگه جاذبه صفر درجه رو مینویسم
عالی بود
لطفا بساز
ممنون
باشه فردا مینویسم یا شاید دوشنبه
حاجی با تستچی پارتی هستی ؟؟
چطور اینقدر زود پارت هاتو قبول میکنه 🤔
نه تست هام رو زود مینویسم😊
خب..منظورت اینکه که وقتی فلان پارت رو نوشتی بعدش سریع پارت بعد رو مینویسی ؟؟ حتی اگه اون فلان پارت هنوز قبول نشده باشه !!
اره یه پارت مینویسم دو روز دیگه پارت جدید رو مینویسم
عالی بود افرین
ممنون
عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی بزار قسمت ویژه رو بزارررررررررررررررپارت بعد پلیز
ممنون قسمت ویژه و ننوشتم باید بنویسم