10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 김태영 انتشار: 4 سال پیش 450 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام این هم سری دوم ادامه ی داستان
جیغه که توی سرم پیچید فوری به هوش اومدم رزی بالای سرم بود و من توی بیمارستان هاگارتز پروفسور مک گناگالفوری گفت چه بلایی سر شما اومده خانم مرلین
اومد ماجرارو توضیح بدم خیلی شوکه و دست پاچه بودم رزی درکم کرد و گفت نه پروفسور اتفاقی نیوفتاده فقط کمی سرش گیج و خورد و افتاد
دلم میخواست بغلش کنم و بگم که رزی عاشقتم
رزی هم انگار شکه شده بود باهام در این باره حرفی نزد تا حالم بد نشه
همین رفتاراش بود که من رو دوست صمیمیش کرده بود
حالم که بهتر شد گفتم رزی باید دنبال اون نامه بگردیم رزی گفت چی؟
مگر اینکه دیونه باشیم😐
گفتم نه رزی دارم جدی حرف میزنم واقعا باید بریم دنبالش
رزی گفت چون بهترین دوستمی باید بهت بگم که باشهه
و هم رو بغل کردیم گفتم رزی اما یک چیزی و گفت چی؟ گفتم باید معنی اون چیزی که روی کاغذ بود رو بفهمیم
امه هیچکدوممون درکش نمیکردیم و راستش یادمون نبود روی برگه چی نوشته بود چون غش کرده بودیم
سر کلاس معجون شناسی که رفتیم یک پسر خیلی باهوش بود اسمش آلبوس سورس پاتر بود واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی یادم اومد این که همون پسر عمه ی رزی بچه ی هری پاتره که توی اسلیترین بوده اما خیلی باهوش بود و پنج امتیاز رو برای اسلیترین کسب کرد راستش خیلی هم جذاب بود کمی ازش خوشم اومد اما خب ما بچه بودیم و این کار بزرگ تر هاست☕
اما خوب من اصلا از دوستش اکسورپیوس خوشم نمیومد اما یک حسی بهم میگفت اون یک پسر خیلی خوبه
امروز اولین روز بازی من در کویدیچ بود من جون ترین جستوجو گر تاریخ دختران بودم
میدونستم پدر و مادرم از این بابت به من افتخار میکنند
همونجوری که بازی میکردم
صدای جیغ رو دوباره شنیدم غش کردم
اما بلند مدت نبود غش من 1 دقیقه طول کشید و وقتی چشمام رو باز کردم گوی زرین رو توی داستام دیدم انگار وقتی افتاده بودن گوی رو با خودم کشونده بودم
هنه من رو تشویق کردند
من خیلی زود گریفیندور رو به اسلیترین بردم و این منو خیلی خوشحال کرد
رزی مثل همیشه از من محافظت میکرد و یک جورایی مامان و دوم من بود بعد از مسابقه بغلم کرد و گفت بهت افتخار میکنم دویت خوبم و منم از سر شوق بغلش کردم
و باهم به سمت طبقه یبالا رفتیم
یک سال بعد❤
من و رزی یک سال بزرگ شدیم
خیلی زود بزرگ شدیم ولی ما هنوز هم اون نامه رو پیدا نکردیم هنوز هم پیداش نکردیم آخه چرا☹
سر کلاس معجون سازی بودیم که آلبوس دستش رو بالا برد و گفت پروفسور میتونید معجون مرکب پیچیده رو یادمون بدید؟
پروفسور هم که از این درخواست آلبوس خیلی خوشحال شد گفت حتما و بابت مطالعه ی ازادتون 5 امتیاز برای اسلیترین 😒
البوس و اکسورپیوس کلی خوحال بودند اما من هنوزم باورم نمیشد که یک پاتر با یک مالفوی باشه😳
ولی به هر حال این اتفاقی بود که پیش اومد یک دختر گریفیندوری که من تازه دیده بودمش اومد پیش من و رزی و گفت
سلام!
میتونم پیش شما بشینم ببخشید من هیچ دوستی ندارم
وای بیچاره دلم براش سوخت و گفتم سلام حتما و در ادامه گفت مرسی و گفتم خواهش میکنم❤
گفت اسم من لورن لانگ باتمه من بلافاصله فهمیدم که دختر پروفسور لانگ باتمه گفتم وای خانم لانگ باتم از آشنایی باهتون خیلی خوشحالم و در ادامه گفتم اسم من هم ریچل مرلین هستش و اون مات و مبهوت بود چون من از خاندان بزرگ ترین جادوگر تاریخ بودم رری هم گفت اسم من هم رزی ویزلیه از آشنایی با شما خوشبختم
لورن گفت پروفسور مک گناگال به من گفتند بیام توی اتاق شما اجازه هست و ماهم گفتیم خیلی خوشحال میشیم یک دوست صمیمی جدید داشته باشیم
بعد از کلاس همه راهی خوابگاههای خودمون شدیم
ما کل ماجرا ی پارسال رو براش گفتیم و گفت نظرتون چیه از مامانم بپرسیم؟
گفتیم مامانت؟
گفت اره پروفسور ریونکلاو
گفتیم چرا که نه ولی فعلا باید خودمون پیداش کنیم
وفت چی رو گفتم اول نامه رو بعدش هم راز و مفهوم نامه رو
همین جوری که حرف میزدیم کم کم خوابمون برد و خوابیدیم فردا صبح که پاشیدیم کمی دیرمون شده بود خوشبختانه این زنگ زنگ گیاه شناسی بود که پدرش بود اما وقتی رسیدیم پروفور لانگ باتم اونجا نبود باید چیکار میکردیم
اوه خوشبختانه پروفسور لانگ باتم فقط کمی خواب مونده بود امروز با مهرگیاه آشنا شدیم چند سال قبل هم همین روز در تالار اسرار توسط جینی ویزلی باز شده بود
ما در هاگوارتز این روز را به نام بازگشایی در تالار اسرار میشناسیم از این گذشته البوس توی این درس هم ماهر بود کم کم داشتم خیلی البوس رو دوست میداشتم اما اآلبوس اصلا به من توجهی نداشت به هر حال دیگه برام مهم نبود لونا گفت بیخیالش شو پسر بی لیاقت رری هم دقیقا همینو گفت
من یک جورایی بین دو راهی بودم اما من هنوز
باید این معما رو پیدا میکردم
باید پیداش میکردم با هر قیمتی که بود من خیلی برام مهم بود شاید به زندگیم بستگی داشت
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالیی بقیه رو بنویس منم یه پاترهد دوآتیشم دارم یه داستان هری پاتری مینویسم پارت اولش تو بررسیه میای فرند شیم باهم؟
چرا نمیزاری پارت بعد رو
داره بررسی میشه لاوم😚
داستانت خيلی خوب بود ادامه بده💖
♥♥♥♥♥تنک. یوو
داستانت خیلی خوب بود آفرین ادامه بده ❤😊
مرسیییی
خیلی قشنگ بود آفرین🔥❤
من خودم نویسنده ام یه مجموعه پی دی اف ای برای آشنا هام فرستادم.
✨✨✨✨
چقدر خوب
خیلی باحال بود ادامه بده
چشم
🤩🤩🤩
عالی. ادامههه
چشم
وای پارت بعدی رو زود بنویس. چرا تموم شد؟ تازه داشتم میخوندم!
خیلی قشنگ بود❤❤❤
ولی لطفا پارت ها رو زود بزار :)
😂😂😂😂میخوام سکته بدم
چشم حتما مینویسم
4 پارت نوشتم در حال بررسیه
عالی بود بعدی بزار لطفا❤❤
مرسی چشم
ممنون که نظر دادید
این رو 6 روز دیگه گذاشتم خیلی دیر تایید میشه
آره درک میکنم😔