
همین که پارت 2 رو ثبت کردم اومدم سراغ پارت جدید . اگه دیر منتشر میشه شرمنده .
لوکا : م.....مرینتتتتتتت😢😢😢 مرینت : ابغوره نگیر حالا میبینی که سالمم لوکا : وایسا..... مرینت : داری چی کار میکنی ؟ لوکا : دارم چک میکنم ببینم سالمی یا نه مرینت : 😐 لوکا : خب ظاهرا سالمی . دختره خنگگگگ اون چه کار احمقانه ای بود که تو کردی ؟ خنگول نگفتی میفتی میمیریییی ؟ مرینت : نه به اون چند دیقه پیش که داشتی از شدت ذوق مثل این بچه دوساله ها اشک میریختی نه به الان که داری داد میزنی . این داداش ما خرس گنده شده بازم رفتاراش مشخص نیس 😐 یه ذره از اونا یاد بگیر . لوکا : خب نگرا......وایسا .. خرس گنده😐
مرینت : پ ن پ بچه خرگوش . لوکا : حالا گفتی از کیا یاد بگیرم ؟ مرینت : یه دیقه حرف نزن . دختره : سلام خانم . متشکرم از نجات دادن جونم . من ادرینا اگرست هستم . ( تادااااااا . خدایی فکرشو میکردید ؟ ) باز هم ازتون مچکرم خانم .... ؟ مرینت : میتونی مرینت صدام کنی اسمم مرینت دوپن چنگه . ادرینا : خوشبختم . ادرین : سلام خانم . بابت نجات خواهرم ازتون خیلی مچکرم . متشکرم . لوکا : منم اینجا هویج😐 مرینت : تو رو جان من نپر وسط . تو که بالا داشتی کار میکردی . لوکا : خب حساب اون غول بیابونی رو من رسیدم دیگه . مرینت : دستگیرش کردی ؟ لوکا : نه مرینت : تونستی گوشیشو قاپ بزنی ؟ لوکا : نه مرینت : فهمیدی کجا زندگی میکنه ؟ لوکا : نه مرینت : پس چیکار کردی ؟ لوکا : نه..😐..چیز یعنی ردیاب کار گذاشتم تو لباسش😐💔 مرینت : خب با این میشه یه کاری کرد . ادرین : معذرت میخوام خانم دوپن چنگ . این ماجرا ها چیه ؟ شما کی هستید ؟ اون اقا کی بود ؟
مرینت : من مرینت دوپن چنگ مامور درجه 1 هستم که مسئول یه پرونده ی مافیایی هستم . این اقا قبلا متهم پرونده ای بود که من روش کار میکردم . طبق شواهد این اقا کشته شده بود برای همین پرونده بسته شد اما حالا زندس . قصدش رو از این کارا نمیدونم اما هدفش اسیب زدن به یکی از شما دو نفره . لوکا : ما اینجاییم تا هم از شما محافظت کنیم هم پرونده رو حل کنیم . ادرین : حالا که این رو گفتید من چند روزه ایمیل های مشکوکی دریافت میکنم . مرینت : میتونم ببینمشون ؟ ادرین : البته . ( رفتن تو اتاق ادرین ) ادرین : این ها هستن . مرینت : لوکا این ها رو بفرست برای رئیس من یه تماس دارم . لوکا : حله . مرینت : سلام ال.....اره...اره....میخوام ردیاب A66 رو دنبال کنی .......بهم خبر بده
مرینت : چی شد لوکا ؟ لوکا : ایدیش همون ایدیه . مرینت : پس کار ادوارده . لوکا : اره . میتونم باهات صحبت کنم ؟ خصوصی البته . مرینت : حله بیا بریم بیرون . ( رفتن بیرون و دوباره اومدن ) ادرینا : خانم دوپن چنگ.....الان....خطری ما رو تهدید میکنه ؟ مرینت : البته اما جای نگرانی نیستش . منو برادرم اینجا میمونیم تا از شما محافظت کنیم .
ادرینا : متشکرم . امیلی : ادرین تو با.........پسرم اینا کی هستن ؟ ادرین : بیا بریم بیرون مادر بهت توضیح میدم . ادرینا : بیاید تا اتاقتون رو نشون بدم . مرینت : نیازی نیست ما جلوی در باید نگهبانی بدیم فقطبه مادر و پدر خودتون هم بگید که امشب همه توی این اتاق بخوابن و تمامی در و پنجره ها رو قفل کنن . برادرم از توی اتاق حواسش به شما هست و منم از بیرون . ادرینا : متشکرم ازتون . ( شب ) مرینت : لوکا رفت توی اتاق و منم بیرون در منتظر بودم ..... * چند ساعت بعد * مرینت : از توی اتاق بغلی صدای شکستن چیزی اومد . به لوکا سپردم مراقب باشه و خودم رفتم دم اتاق بغلی که یهو ...
لایک و کامنت فراموش نشه . من هر ایلاید رو خیلی طولانی نوشتم و به محض ثبت پارت 2 اومدم پارت 3 رو نوشتم . اگه از داستان خوشتون اومد به دوستانتون هم معرفی کنید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
زیباست😝😝😝😝😝😝😝😝😝😝
لایکیدم
ادامه بده عالیه😘💜
نظرتون راجب داستان چیه . و درضمن ادامه بدمش یا بد شده ؟
سعی میکنم هر روز دو تا پارت بذارم .