خب سلام . بریم که شروع کنیم .
مرینت : بدو دیگه . من موندم چرا اصلا تو رو فرستادن پیش من
لوکا : عزیز من توجه داشته باش که اگرم با یکی دیگه میفتادی غیرتم اجازه نمیداد و خودمو به زور جا میکردم تو گروه .
مرینت : داداش غیرتی بنده رو باش . د بدو دیگههههه .
لوکا : مرینت جان عزیز من اروووم .
مرینت : داداشی بیا دیگه . دیرمون میشه ها . اخراج میشیم بیا بریم .
لوکا : اماده شدم .زود باش سوار شو بریم .
( رسیدن محل کارشون . )
مرینت : سلام اقای جانسون
جانسون : سلام دخترم .
لوکا : قربان ماموریت جدیدمون چیه ؟
جانسون : این دو فرد رو میشناسید ؟ ( میفهمید کیا رو میگه )
مرینت و لوکا : بله قربان .
جانسون : ماموریت شما محافظت از این دو نفره . چند روز پیش پیام تهدیدی از طرف شخص ناشناشی برای این دو نفر فرستاده شده . نیرو های سایبری ردش رو زدن .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
ترسیدم گفتم لوکا نابود میکنه😁😂
با اینکه خودم لوکانتو میدوست
عالیییی بود😍😍
خداراشکر لوکا دادادششه ها😂😅
منتظر پارت بعدم😘🙏
مرسی . راستش قرار نبود داداشش باشه بعد گفتم بده حرصتون بدم 😂 . چشم زود میذارم بعدی رو
عالی بود😍داستانت رو ادامه بده جذاب به نظر میاد