
خب خب اینم قسمت 4 ببخشید دیر شد واقعا معذرت میخوام من یه یک هفته امتحان داشتم نتونستم بنویسم دوستون دارم
(از دید اش) (صبح) پاشدم یکم چشمامو مالوندم تا دیدم خوب شد برگشتم با دیدن اینکه توی یه تخت و اتاقی که نمیشناسمش جیغ زدم که کوکی درو با شتاب باز کرد منم با چشمای گرد شده نگاش میکردم ولی تا منو صحیح و سالم دید اروم شد اومد بغلم کرد و گفت: منو ترسوندی دختر فک کردم چیزیت شده پوف
تعجب کردم که منو بغل کرد ولی بازم هیچی نگفتم بعد از اینکه بغل کردنش تموم شد پاشدیم رفتیم بیرون صبحونه خوردیم باهم رفتیم کمپانی........................................
از دیدم ات) صبح پا شدم با خوشحالی رفتم بیرون دیدم جین هنو خوابه رفتم صبحونه اماده کردم داشتم میز رو میچیدم که دستم خورد یکی از بسقاب ها افتاد و شکست و یه تیکه اش افتاد رو پام صاف مونده کلی ها ازش خون اومد .جین بیدار شد اومد با دیدن پام رنگش پرید سریع اومد منو بغل کرد برد رو مبل نشوند بعدشم شیشه رو از تو پام در اورد که من یه اوف بلند از زور درد گفتم که جین گفت:ات دردت گرفت.ات:نه خیلی. جین سرشو به نشونه فهمیدم تکون داد بعدشم رفت چسب زخم اورد و به پام زد و رفتیم باهم صبحونه خوردیم و رفتیم کمپانی.
(1 هفته بعد)(از دید راوی)(من) اعضا و ات اش رفته بودن رستوران برای جایزه بردن اعضا جشن بگیرن که کوک گفت: فک کنم امشب بهترین وقته که حرفی که تو دل منو جین مونده رو بهتون بزنیم شاید دیگه فرصتش پیش نیاد جین اماده ای. جین: اره. جین: ات امشب میخوام بهت یه پیشنهاد بدم........ کوک: اش امشب منم میخوام بهت یه پیشنهاد بدم...................
جین کوک باهم: مال من میشی...................................................................................................................
(دوستان ببخشید تو سوال قبل دسم خورد رفت) اش گریه کنان: اره یعنی بله یعنی حتما یعنی چرا که نه.ات با خوشحالی: ارهـــــــــــــــه حتمــــــــــــــــــا. جیهوپ: مبارکه به پای هم پیر شین (دست زد). تهیونگ: هیونگ چه زود بزرگ شدی (ادای گریه کردن در اورد) کوک توهم چقدر زود بزرگ شدی.(بازم ادای گریه کردن در اورد.
شوگا: هی جین کوک که از سینگلی در اومدن نامجون تو فکر باش مام باید از سینگلی در بیایم . نامجون:فکر خوبیه حتما تو فکرم. بعد از کلی خندین رفتیم بیرون داشتیم سوار ماشین هامون میشدیم که جین گفت: ات تو دیگه باید خونه من بمونی ات:باشه. کوک:اش توهم همینطور. اش: اوکی باشه بریم.
خلاصه رفتن خونه بعد از فیلم دیدن خوابیدن بعدشم فردا پاشدن رفتن کمپانی.
خب بچه ها اینم از قسمت 4 ببخشید دیر شد امتحان داشتم و اینکه کامنت بزارین واقعا دستم درد گرفت
دوستون دارم ببخشید اگه کم بود بابای تا تست بعدی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه ها سلام من بعدی رو گذاشتم داره منتشر میشه
پارت بعد کووو چرا نمیبینمش واایییی زود
خیلی خوبه ولی چرا از صفحه ۴ به بعد برام نیومد😬
مشکل از نت شما بوده عزیزم
وای عالی بود
من از اولین نفر ها بودم که تست رو خوندم
تورو خدا زود تر یک تست دیگه بزار
Oᗰᘜ😵
چقدر رومانتیک مینویسی
😇👋مرسی لاورم