
خیوب بعد از سال ها... ( الی حلالت نمیکنم سر اون قضیه )
آنچه گذشت : کارا : نظرت چیه ؟ بهم ملحق میشی تا کار رو تموم کنیم ؟ فریسک : خفه شو...فقط خفه شو ! ، _اخه این ارزوی ما هم هست.... ، سنس : هرکی بیاد جلو با دمپایی من طرفه ! ، هیچ چیز معلوم نیست...درست مثل اینده ای که در پیشه ، درسته این اشتباه من بود حالا مطمئن میشم دیگه هیچ وقت تکرار نیشه ؛
کارا : * به شدت خندیدن * تو واقعا فکر کردی میتونی موفق بشی ؟ اوه فریسک کی میخوای بفهمی دنیا این رویا های بچه گانه رو زیر پاهاش له میکنه ! فریسک : ولی ارزش امتحان کردن رو داره ! کارا : حتی اگه در اخر همه چیز رو از دست بدی ؟! فریسک : حداقل اون موقع هیچ پشیمونی به خاطر تلاش نکردن ندارم ! کارا : اوه فکر کردی دنیا بهت فرصت تلاش کردن میده ؟ هه کور خوندی اون واسه تو واینمیسته ! فریسک : به خاطر همینه که دارم تلاش میکنم که بهش برسم ! کارا : همیشه همینو میگین " همیشه باید تلاش کرد حتی اگه شانس زیر صفر باشه ! " فریسک : خودتو چی میگی ؟ خودت اصلا تلاش کردی که یه زندگی بهتر داشته باشی ؟
فریسک : همیشه تلاش کردی تا هیولا ها رو بکشی و اشوب به پا کنی ولی تا حالا تلاش کردی که با اونا به یه پایان خوب برسی ؟ کارا : پایان خوب ؟ این دیگه چه جوکیه ! تو واقعا به این جوک باور داری ؟ فریسک : لااقل من تلاشمو میکنم و مثل تو به یله قاتل بی احساس تبدیل نمیشم ! کارا : ... فریسک : ...هی...اممم متاسفم کارا : ... فریسک : حرف من اینه که اگه تلاش کنی میتونی ادم بهتری باشی...حتی اگه اینطور فکر نمیکنی کارا : هه مثل اون کله استخوانی حرف میزنی فریسک : لااقل اون کله استخوانی حرف حساب حالیش میشه !
کارا : نکه خیلی خودت حالیت میشه ! فریسک : هیچی نباشه از تو بیشتر حالیم میشه ! کارا : هه ؟ خب حالا نقشه ی احمقانت چیه ؟ فریسک : خب_ هی ینی میخوای کمکم کنی ؟! کارا : تند نرو تند نرو من هیچ وقت نگفتم ادم حسابت میکنم ( وی : پس لابد هیولا حسابش میکنی ؟ ) فریسک : ولی اینم پیشرفت عالییه ! کارا : ای خدا حالا بنال نقشه ی احمقانت چیه ؟ فریسک : خب نقشه من اینه که...که...اونا...رو...نجات بدم...؟ ( کارا دستشو میکوبونه رو صورتش و با نگاهی ناامیدانه به فریسک نگاه میکنه ) فریسک : خب چیه همه چیز داره خیلی سریع پیش میره !
کارا : خب حالا قدم اول این نقشه ی احمقانت چیه ؟ فریسک : خب اول از همه باید...باید بریم و بقیه رو پیدا کنیم ! کارا : گل کاشتی نابغه خان فریسک : خب اممم حالا هستی ؟ کارا : خب خب خب همه ی اینا به این یه چیز بستگی داره فریسک : چی ؟ کارا : این که تو باید روحت رو برای همیشه بدی به من فریسک : چی ؟! کارا : مگه نمیخوای خانوادت رو نجات بدی ؟ فریسک : ...قبوله ؛ و بعد کارا در حالی که فریسک روی گل ها دراز کشیده بود دست اون رو میگیره و بعد در بدن فریسک چشم هاش رو باز میکنه کارا : آه خیلی وقت بود که احساس پوچی میکردم ! فریسک : ... کارا : منتظر چیزی هستی شریک ؟
فریسک : خب... کارا : مگه نمیخوای " خانوادت " رو نجات بدی ؟ پس زود باشه دیگه ! ، بعد از اون فریسک همراه کارا به سمت هاتلند شروع به حرکت میکنن ؛ فریسک : ... کارا : هی چیزی میخوای بگی ؟ فریسک : خب... کارا : نگران نباش از روزگار محوت نمیکنم فریسک : خب ... چرا همه ی این قضایا رو شروع کردی ؟ منظورم جنسایده... کارا : ... فریسک : البته لازم نیست حتما جواب بدی ! کارا : باید سریع تر حرکت کنیم ؛ و به راهشون ادامه میدن ، توی مسیر کله اندگراند توی سکوت غرق شده بود... هیچ اثری از حیات باقی نمونده بود ، اما خب همین هم باعث وجود قهرمان هایی میشد تا همه چیز رو به حالت اول برگردونن
بعد از یه پیاده روی طولانی کارا و فریسک بالاخره به ازمایشگاه میرسن ، در رو با احتیاط باز میکنن و وارد میشن ، همه جا ساکت بود ؛ اونا با احتیاط هرچه تمام تر به سمت اتاقی که توش درگیری رخ داده بود میرسن ؛ اونا وارد اتاق میشن ، همه جا بهم ریخته بود و هیچ کس هم اونجا نبود فریسک : اینجا چه اتفاقی افتاده ؟ کارا : چرا از من میپرسی ؟ ، فلاوی از ناکجا ابد ظاهر میشه : یکم دیر رسیدی ابله ، کارا میخواست بگه ابله جدو ابادته که فریسک جلوشو گرفت و گفت بترمگ ؛ بعد از اون فلاوی ادامه داد : وقتی نبودین اون ادما همه ی اون احمقا رو گرفتن و بعدم بردنشون کارا : ندیدیشون که کجا میرن ؟ فلاوی : اوه از شانس خوبت این دفعه دنبالشون کردم زود باش از این طرف

این داستان ادامه دارد...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ویپییییییییییی برو تست جدیدم/: موخوام روحمو نارنجی کنم چون تست دادم و گفت روحم نارنجیه توهم برو توی تستم اسلاید ۵ تستو گذاشتم
عالی بود پارت بعد ویپری جر خوردم
خیلی متشکر ! +_+
کلا یک مرتبه انجام شده بعد پنجاه نفر گفتن پارت بعد😑
خو تا اخر نمیرن😐
خو گشادیمون میاد تا اخر بریم ولی به جاش نظر میدیم که ویپ بفهمه تستش رو دیدیم و داستانش رو خوندیم :/
عالی بید ویپری
زود سریع پارت بعد رو بنویس😐
متشکر ماشالا سر نوشتن جو گیر شدم مطمئنا پارت بعد زود میاد 😂
اینجوری که تو میگی من یکم میترسم ویپ
به هر حال یا زود تر پارت بعد رو مینویسی یا با ساریک میام برات :/
حالا تا ببینم چی میشه 😂
نمد چرا ولی وقتی اینجوری حرف میزنی حرسم در میاد😐😂
چون دقیقا هدفمم همینه 😂 !
کارا میخواست بگه ابله جدو ابادته که فریسک جلوشو گرفت و گفت بترمگ
وایی خیلی خوب بود اینجا😂
بهله دیه من عادت دارم تر بزنم تو جو جدی داستان 😂
دمت گرم😂✌🏻