
سلام بر آجی های گل 💮
خب شاید بپرسید که چجوری پول اجاره رو میدم من به غیر از اینکه درسم خوبه یه نقاش ماهر هستم که هر نقاشی حداقل یک میلیون قیمت داره خب سه ساله که دارم پولاش جمع میکنم پس الان پولدارم البته نه خیلی 😑 رفتم سمت خونه ای اجاره کردم نسبتا بزرگ بود دو طبقه داشت طبقه اول حال و آشپز خونه طبقه بالا هم اتاق و حمام بعد از این که یه نگاهی دور تا دور خونه انداختم صدای در رو شنیدم وسایلم رو آورده بودن پولشو دادم و رفتن.
ا/ت : اوفف چقدر وسیله خیلی خب ا/ت بهانه کافیه بلند شدمو کارتونارو یکی یکی باز کردم و وسایل داخلش رو دونه دونه چیدم سرجاشون بعد از یک ساعت کارم تموم شد خسته کوفته نشستم رو مبل به گوشیم نگاه کردم ساعت 6 بعد ظهر بود پس رفتم بیرون تا برگردم بیرون هوا خیلی خوب بود ولی نگاه پسرای هی.ز خرابش میکرد مثل اینکه اینجا هم ول کنه من نیستن خب اندام ورزیده ای داشتم با اینکه قدم زیاد بلند نبود ولی بدنم جاشو پر میکرده چشم غره ای بهشون رفتم که نگاهشون رو برگردوندن
بعد از چند دقیقه حس کردم یکی تعقیبم میکنه برای همین رفتم یه جا که بتونم دخلشو بیارم چون کنگفو بلد بودم پس مشکلی نبود توی جای خلوت وایستادم و روی یه نیمکت نشستم منتظر شدم تا پسره بیاد و همینطور که حدس میزدم اومد و تا اومد که بهم دست بزنه یه لگد وسط پاهاش زدم که تو خودش جمع شد بعد یه مشت زدم تو صورتش که افتاد رو زمین مردم همینطوری بهم زول زده بودن بعد هم از روش رد شدم و به پلیس گذارشش دادم حس خوبی بود که بزنی یه پسرو نفله کنی 😉 (ماشاالله 😐)
از دید کوک : لباسام رو پوشیدم ماسکمم زدم که برم بیرون خب ناسلامتی یه آیدال معروف بودم رفتم توی پارکی که همیشه ميرفتم چون خلوت بود دیدم یه دختر با استایل فشن روی یه نیمکت نشست انگار منتظر کسی بود بعد هم یه پسر که انگار میخواست بهش دست بزنه اومد سمتش اونم یه لگد محکم زد وسط پاش دلم برا پسر سوخت بدبخت چه دردی کشید 😐 بعد هم یه مشت زد تو صورتش که افتاد رو زمین از روش رد شد و با یکی تماس گرفت که بعدش پلیسا اومدن پسره رو بردن
شاخ در آورده بودم که یه دختر چطور میتونه اینقدر قوی باشه قیافش رو نتونستم ببينم اما لباسش رو دیدم بعد از چند دقیقه برگشتم سمت خوابگاه ماجرارو برای اعضا تعریف کردم اونا هم شروع کردن به خندیدن شوگا : پسره ی بدبخت 😂 تهیونگ : چه دردی کشیده 🤣 نامجون : عجب دختر خر زوری 😂🤣 (پایان از دید کوک)
ا/ت : ساعت دیگه نزدیکای نه شب بود اینقدر خسته بودم که قبل اینکه دوش بگیرم گرفتم خوابیدم فردا تعطیل بود برای همین گوشیم رو تنظیم نکردم صبح ساعت 8 بیدار شدم دوشی گرفتمو صبحونمو خوردم یه سر رفتم تو گوشیم که دیدم نوشته بی تی اس دو روز دیگه کنسرت داره از خوشحالی جیغی زدم و همون موقع آماده شدم و رفتم بلیط کنسرت رو بگیرم
از شانس خوبم بلیط صندلی های جلو رو گیر آوردم باورم نمیشه قراره برای اولین بار اونا رو از نزدیک ببینم 🤩 دو روز خیلی سریع گذشت و الان 3 ساعت تا شروع کنسرت مونده بود قبلش یه دوش گرفته بودم برای همین شروع به پوشیدن لباسام کردم همون لباسای قبلی رو پوشیدم چون خیلی دوسشون داشتم یه رژ سرخ تیره زدم و به سمت محل کنسرت رفتم وقتی رسیدم
ممنونم که خودیت امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک کامت بزارید فالو=فالو کنید بوس به همتون 😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چه دختر خر شانسی
من غششش
عالی ❤️❤️
عالییییی بود
عالی بود 😄
پارت بعد لطفا