کارا...شخصیت منفی یا فربانی؟

سلام.امروز اومدم یه راز جذاب درباره کارا یا chara رو براتون بیان کنم اگر خوشتون اومد لایکو کامنت فراموش نشه.بیاین بررسی کنیم کارا واقعا شخصیت منفیه یا فقط قربانی اشتباه ما شده.

ما واقعا چیز زیادی درباره کارا نمیدونیم.دانش ما برمیگرده به سقوط تا م.ر.گ کارا.بیاین زوایای مختلف زندگی این کاراکتر رو بررسی کنیم و بعد تصمیم گیری با شماست. اول از همه...مسمومیت آزگور...

همه میدونیم کاراوآزریل با هم یه پای درست کردن و اون پای باعث مسمومیت آزگور شد و بعد کارا به این قضیه خندید.بقیه این قضیه رو گواه میگیرن که کارا شخصیت منفیه من میخوام این موضوعو با یه دید دیگه نگاه کنم با من همراه باشید.

اول از همه یه سوال:تا حالا شده که اشتباه کنین؟فکر نکنم کسی باشه که بگه نه.چون در اون صورت معلوم میشه اون شخص هرگز کاریو امتحان نکرده.تا حالا شده توی غذا به جای نمک شکر بریزین یا غذارو بسوزونین یا کلا غذا رو آتیش بزنین؟(من که متخصص این کارام مخصوصا آتیش زدن غذا)هرکس بگه نه از ما نیست XD توی زبان خارجی کلمات چندتا معنا دارن به عنوان مثال کلمه ever هم به معنای همیشه هم به معنای هیچ وقته.هم به معنی همه چیز هم هیچ چیزه.کاراوآزریل هم بچه بودم و اشتباها به جای داچین اون کلمه هه (که حوصله ندارم دو ساعت بنویسمش)رو گل طلایی خوندن و باعث مسمومیت آزگور شدن.

همه میدونیم که آزریل گفت:«منم باید میخندیدم مثل کاری که تو کردی.»پس کارا داشته به آزگور میخندید ولی چرا؟

توی بازی همیشه بوده وقتایی که هیولاها ناراحت بودن ولی همچنان میخندیدن:آنداین موقعی که داشت میمرد،اون یارو توی هتل ام تی تی که پسرش ترکش کرده بود و فکر میکرد پدر وحشتناکیه،سنس وقتی برادرش مرده بود،متاتون وقتی وانمود میکرد ناراحته،اون امالدمنته(عکس همه شون این بالا هست)ما میدونیم اونا از اتفاقات پیش اومده شاد نیستن پس چرا میخندن؟توبی فاکس از یه اتفاق روانشناسی استفاده کرده.تا حالا شده توی اوج گریه خندتون بگیره؟یا یه خبر به شدت بد بشنوین و به جای گریه خندتون بگیره؟ گریه توی اوج خنده و خنده توی اوج گریه یه ضعف انسانیه که توبی همه جای بازی نشونش داده.

پس میشه نتیجه گرفت خنده یه راه برای فرار از درده(من خودم به شخصه وقتی اتفاق بدی برام میفته خندم میگیره) پس نمیشه به خاطرش به کارا گیر داد.

من درگیر قضیه تنفر کارا از انسانها نمیشم چون نمیدونم چه اتفاقی بین اونو انسانها افتاده هرچند کمیک ها و داستانهایی هست که میگه انسانیت کارارو با رفتار و.ح.ش.ی.ا.ن.ه ش.ک.ن.ج.ه داده.ولی برای برطرف شدن سوءتفاهم یه سوال دیگه دارم: اگر شما از کسی یه چیزی متنفر باشین کاراکترتون از مثبت به منفی تغییر میکنه؟ نتیجه گیری دست شماست.

یه چیز کوچیک بگم بعد ادامه بدیم. اگر کارا پر از تنفر بود،چطور هیولا ها با وجود اون پر از امید شدن؟هر انرژی امواجی داره.ما نمیتونیم نسبت به کسیکه هیچ نقطه خوبی نداره احساس خوبی داشته باشیم این امکان نداره.مثلا اگر من پر از احساس منفی باشم و شما کنارم بشینین من این احساس منفی رو به شما انتقال میدم و شما همین لحظه از من بدتون میاد بدون هیچ دلیل خاصی.امیدوارم به اندازه کافی روشن باشه.

میرسیم به مرگ کارا. بیاین اینطوری بگیم:اگر کارا دنبال انتقام از انسانها بود چرا به جای ک.ش.ت.ن خودش، آزریل رو نک.ش.ت و روحشو نگرفت؟ ما میدونیم این اتفاق هرگز نیفتاد و گوشه و کنار بازی به نقشه کارا و آزریل اشاره میشه،نقشه ای که توی اون کارا باید بم.ی.ره و آزریل زنده بمونه و جمله آزریل:«six...right ?»به چه معنا بود؟

خوشبختانه فلاوی توی راه جنوساید این رازو حل کرد.(من ساعت های زیادی تمام دیالوگ های مخفی و آشکار آزریل،فلاوی،کارا،توریل و آزگور رو بررسی کردم و خیلی تحقیق کردم تا به این نتیجه رسیدم اگر بعد از این پارت هنوز سوال داشتین توی کامنتا بگین جوابتونو میدم باشد که دیدتون نسبت به کارا عوض بشه) عکس بالا رو ببینین.فلاوی میگه:«بیا چیزی که شروع کردیم رو تموم کنیم. بیا همه رو آزاد کنیم و بعد بهشون نشون بدیم انسانیت واقعا چطوریه.» این یعنی نقشه اونااین بود که روح انسانی و هیولایی کاراوآزریل ترکیب بشه،اونااز سد رد بشن،شش تا روح انسانی پیدا کنن و سد رو بشکنن یا حداقل انسانها با دیدن اینکه یه هیولا ج.س.د یه بچه رو دفن میکنه با اونا صلح کنن.

کارا یه بچه بود و در دید اون،این یه فداکاری در حق کسایی بود که دوستشون داشت.از کجا میخواست بدونه کنترل بدن بین اونو آزریل تقسیم میشه؟از کجا میخواست چیزیو بدونه که جزو پیچیده ترین تحقیقات هیولاها درباره روح بود؟ حالا بگیم به عنوان یه بچه خیلی ذهن باز و خلاقی داشته و فکر کرده شاید به صورت یه خودآگاه هنوز وجود داشته باشه.شما نمیتونین بدون تحقیق از فیزیک کوانتوم سردر بیارین. کارا گل هارو میخوره و می.م.ی.ر.ه. آزریل روح کارا رو جذب میکنه و با جسد کارا به سطح زمین میره. اونجا آزریل بدن کارا رو روی گل های طلایی میزاره،طبق نقشه.خوب اونا بچه بودن و از ذهنیت پیچیده انسان ها فقط «ذ» رو بلد بودن.اونا فکر میکردن:«خوب حالا اونا چون داریم کار خوبی میکنیم کاریمون ندارن. که خوببببب...برعکس شد.انسانها که دید منفی نسبت به هلولا...چیز ببخشید هیولاها داشتن منفی ترین حالت این ماجرا رو انتخاب کردن: «اون هیولا یه بچه رو ک.ش.ت.ه!»

اگر کارا دنبال انتقام از انسانها بود به محض ورود به دهکده به انسانها حمله میکرد ولی این اتفاق نیفتاد.تا حالا قانون سوم نیوتن رو شنیدین؟ «هر عملی عکس العملی دارد که برابر است با آن ولی در جهت متفاوت» شما نمیتونین دیوارو هل بدین بدون اینکه دیوار هم به همون اندازه به شما نیرو وارد کنه.الان شاید بگین چه ربطی داشت؟ ربط داشت یه لحظه صبر کن...انسانها به کارا حمله کردن حالا شما این سناریو رو در نظر بگیرین:

افرادی که شما ازشون متنفرید،به بهترین دوست شما که مثل برادرتونه و اولین کسیه که بهتون محبت میکنه حمله میکنن...آیا شما عصبانی نمیشین؟آیا سعی نمیکنین با تمام توان حالشونو بگیرین؟ کارا عصبانی شده بود. و میخواست اونا،خودش و دوستشو تنها بزارن.سعیشو کرد ولی خشم اون مغلوب پاکی آزریل شد. من یه موزیک ویدیو دیدم که(البته یه عالمه کمیک و انیمیشن و... هم در این باره هست)که کارا از آزریل درخواست میکنه(یه ذره خیلی بیشتر از درخواست شاید ا.ل.ت.م.ا.س) که بهشون حمله کنه و اگر حمله نکنه می می.ر.ه ولی آزریل در جواب به روح اونا اشاره میکنه و میگه بیا فقط بریم خونه و کارا هم فقط میگه: «باشه بیا بریم.»

حتما الان میگین به جای این چرتو پرتا برو گرویتی تیل رو بزار.اینو گذاشتم چون اگر نمیذاشتم داستان بی منطق به نظر میومد بنابرین این به داستان ربط داره

این از این پارت.اگر خوشتون اومده لایک و کامنت فراموش نشه.اگر سوالی داشتین حتما بپرسین جواب میدم.تا پارت بعد که درباره کارا توی راه جنوسایده،خداحافظ...

ادامه دارد...؟