امیدوارم لذت ببرید 🥰😙
ادرین: صبح پاشدم و رفتم دست و صورتم رو شستم و یک هودی پوشیدم که برم صبحانه بخورم امروز هوا خیلی سرد بود در و که باز کردم یکهو از بالای سرم یک سطل آب یخ روم چپ شد دادم هوا رفت مرینتتتتتتتتتتتتتت 😡
مرینت: وقتی صدای آدرین و شنیدم فهمیدم که نقشم عملی شده😈 سریع برای اینکه ضايع نشم رفتم بالا و جلوش وایستادم و گفتم چخبرته چرا داد میزنی زن عمو امیلی هم اومد بالا و گفت چی شده آدرین ، آدرین گفت از مادمازل بپرس 😤
صورتم رو مظلوم کردم و گفتم من که کاری نکردم🥺
که زن عمو گفت آدرین با خودت چند چندی که سر مرینت حرصتو خالی میکنی😠
و رفت پایین رو به ادرین کردم گفتم 0-1
با خشم گفت منو بگو دیشب به این محبت کردم و رفت تو اتاقش در انقدر محکم بست که ۲ متر پریدم بالا منظورش از دیشب چیه ولش کن بابا
و رفتم پایین تا صبحونه ام رو بخورم بعد از اینکه صبحونه ام رو خوردم رفتم بالا یک تیپ خفن زدم چقدر خوشگل شده بودم تیپم پسر کش بود
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
اضافه کن ... داستان باس هیجانی باشه 😂
چرا بعدی رو نمیزاری من خیلی وقته منتظر پارت بعدم.
سلام ببخشید دیر گذاشتم بعدی در بررسی هست
عالی بود گلم
عالییییی بعدیییییی
نمی دونم
عالی بود😍😍 منتظر پارت بعد هستم
خدایی خیلی خندیدم😂😂
ج چ :تو واقعا از جونت سیر شدی نه من که گفتم اگه بیاریشون توی داستان چه بلایی سرت میاد هنوز واست درس عبرت نشده اگه نشده بگو تا بکنمش برات😤😤🔪🔪
راستی یک سوال تو پارت قبل ازت پرسیدم ممنون میشم اگه جواب بدی