دوستان ببخشید دیر شد
از زبان جین:دویدم توی اتاق لیا و دیدم که انابت داره لیا رو قلقلک میده و لیا هم جیغ میزنه بهشون گفتم:از ترس زهر ترک شدمم (سونیا:حقته جناب جین:هههههه چرا هر چی بلاست سر من نازل میشه از جمله این نویسنده سونیا:هووویییی درست صحبت کن جین:باشه باشه تسلیم)به انابت و لیل نگاه کردم دوتاشون به من عین چی زل زدن گفتم:مگه فیلم سینماییم که اینطور نگام میکنید؟
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
وایی زود زود پارت بعدی را بزار💜💜💜💜
چرا انقد کوتاه میذاری 😱😱😱😱😱😱😱 تروخدا بذاررر