Sad love p 7

سه روز بعد ارباب شرارت پاشو گذاشت رو دست کت خواست انگسترشو در بیاره به سختی پاشدم خون کنار لبمو پاک کردم گفتم شاید ضعیف شده باشیم ولی هنوز نمردیم و به زور و با شدت به سمتش حمله ور شدم ولی یه لگد بهم زد و پرت شدم و و ارنجم خورد به.پایه برج ایفل گوشوارم چشمک میزد برام مهم نبود بزا هویتمو بفهمه سرپا شدم ازپشت یه لگد بهش زدم کت از فرصت استفاده کرد و پاشد (عکس کت اسلاید بعد) خونای رو صورتموند پاک کردیم من حتی دستمم زخم شده بود و لباس مبدلم رو پاره کرده بود گفت بانوی من // کت نههههههه. بیهوش رو زمین افتاد ابر شروری در کار نبود و دیگر گردونه خوش شانسی کار نمیکرد از زبان کت چشمامو اروم باز کردم و دیدم ارباب شرارت داره با مرینت میجنگه پاشدم زیر لب گفتم مرینت ارباب شرارت یه لگد بهش زد و پرت شد روزمین همون لحظه اخرین گوش گوشوارش خواموش شد و تیکی تو دستای ولرم (مگه بچم ابه) مرینت افتاد

گفتم چطور تونستی چطور صدامو بالاتر بردم و از ته دل فریاد کشیدم چطور تونستی عشقمو بکشیییییی پدر من هیچوقت نمیبخشمت مرینت تنها دارایی من بود//این کار رو برای خودت انجام میدم ادرین// نه برای توعه برا من نیست تو میخوای زن خودتو زنده کنی ولی به عواقبش کاری نداری میدونی اگه این اتفاق بیوفته ممکنه من بمیرم یا عشقمو به کشتن بدی وقتی مرینت نباشه من مرده به حساب می ام پدر از زبان مرینت چشمام رو باز کردم دیدم اذرین داره درباره من حرف میزنه گفتم ادرین. سریع دوید طرفم و منو تو ب... لش گرفت گفت خوشحالم حارت خوبه مرینت از زبان کت یهو متوجه شدم چه سوتی افتضاحی دادم خندیدیم

خوشحالم تو هم خوبی ادرین// از زبان هاکی خیلی خسته بودم از فرصت استتفاده کردم و فرار کردم از زبان مرینت زخماما میسوخت تبدیل شدم و گفتم لاکی چارم یه کاغذ بود روش نوشته بود شانسو امتحان کن:) منم گفتم میراکلس لیدی باگ فکر نمیکردم کار کنه ولی همه چی تعمیر شد حتی حافظه مردم شهر و هیچ کس هویتمونو نمیدونه خیل خوب زخمامون خوب شد و لباسامون تعمیر شد ولی هنوز خستگیش تو وجدمون بود ساعت دو شب بود برگشتیم خونهرو تخت خوابیدم. از زبان ادرین نمیخواستم برم خونه مرینت رو به مرض کشتن روند بهم زنگ زد بلاکش کردم ولی میدونم با یه خط دیگه زنگ میزنه نمیخواستم مزاحم مرینت شم اروم رفتم تو خونش دیدم خوابه رو زمین دراز کشیدم صبح زود از خواب بیدار شدم و برگشتم خونه خودمون پدرم رو کاناپه اتاق خوابش برده بود من نمیخوام ریختشو ببینم چه برسه به اینکه باهاش حرف بزنم کوله پشتیمو برداشتم یه نامه گذاشتم و روش نوشتم من دیگه به این خونه برنمیگردم مگه اینکه بخوام برم حموم یا اینکه چیزی وردارم

خداحافظ ادرین کولمو برداشتم و تبدیل شدم و رفتم مدرسه و برگشتم به حالت عادی رفتم ر کلاس و کنار مرینت نشستم دیدم لوکا اومد تو کلاس دنبالشم کاگامی جفتشون چپ نگا کردن و رفتن میز اخر نشستن مدرسه تموم شد مرینت گفت ادرین چرا بادیگارت نمیاد؟ // من دیگه به خونه خودمون بر نمیگردم بغض داشتم گفتم من حالم یکم خوب نیست میشه بیام خونه تو؟ // اره ولی سعی کن با پدرت کنار بیای // نزدیک بود تورو بکشه من بدون تو نمیتونم به زندگانی ادامه بدم (خوشبختم خواهر کوچیکمم بون بالشش میمیره)// نگران من نباش من ملکه نورتولدارم مثلا بدنم نابود نشدنیه نگران من نباش ارزو دو روز پیش یادته؟ تمام ابرقهرمانا رو نابود نشدنی کردیم با معجزه گر ققنوس // اره... // پس ناراحت نباش // باشه سعی میکنم ادامه دادم پس من میرم خونه // باشه // نمیخواستم بفهمه بغضم کم مونده بترکه تا خودم خونه دویدم دم در کلید انداختم رفتم تو اونیکی در هم باز کردم و پابرچین پابرچین رفتم تو اتاقم درو قفل کردم نامه نبود پس دیده بودتش رو تخت دراز کشیدم پلگ اومد بیرون صدای پا امید و صدای پدرم و ناتالی فکر کردن در خراب شد با کنترل از راه دور قفل درو وا کردم و زیر تخت قایم شدم پدرم گفت نمیتنه بیرون مونده باشه حتما رفته خونه مرینت برو اونجا و خونشو بگرد اگه نبود بفرستش پلیس برای بازجویی // ترسیدم از زیر تخت اومدم بیرون و گفتم عه اینطوریه میخوای عشقمو به خاطر من بفرستی زندان نه؟ من با تو دیگه حرفی ندارم پدر هرکاری خواستی برات کردم کاری به کارت نداشتم رفتم کلاس چینی شمشیر بازی ولی هیچی به هیچی

همون بهتر نمیومدم تو این جهنم دره شیطانی // ادرین. //یعنی هیچی یادتون نیست؟ // پسرم چی داری میگی؟//پدر...//چی یادم نیست؟ چیشده؟ چه خبره؟ اها تو فکر میکنی من ارباب شرارتم؟ نه پسرم دیشب من خودمو بغل کرده بودم داشتم اخبار میدیدم دیدم که دختر کفشدوزکی برگشت به حالت عادی ولی یادم نیست کی بودنمیدونم چرا // خیلی بهتره که ندونین ولی من یادمه فقط یادمه موهاش همونجوری مونده بود. (بلی بلی هاک یادش رفته هویتا رو فرزندانم)

بای باییی او مای لاو ایز گان چیز ببخشید انچه در گاووون چیز قسمت بعد خواهید دید مرینت بابام هویتا یادش رفته چه خبرا مری جون