6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ......... انتشار: 3 سال پیش 292 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سیلام 💚🐍خب پارت قبلیم که همتون کامل خوندین اینو میگم لایک و کامنت یادتون نره 👇👇👇👇👐🙌
اول بالا رو بوخون👆👆اوک اسلاید بعد شروع داستان👈👈
(یادم نمیاد تا کجا نوشتم😐😂😶😑)سه روز بعد😐*جشن یول*داشتم با رکسی سگ فنجونیم بازی میکردم که از زبان دراکو:هرچی عطر مردونه داشتم خالی کردم رو خودم و با یه رز مشکی رفتم پیش سارا😐😂از زبان سارا:با رکسی بازی میکردم که سه گل اومد تو صورتم😐😂😑گل رو گرفتم اونور دیدم دراکوعه😍گل رو ازش گرفتم و بو کردم خیلی بوی خوبی میداد😍💚🤤دراکو گفت:خانم اسمیت امشب با من یه جشن یول میایید؟😑😂گفتم:حتما اقای مالفوی ، شب میبینمتون 😐😂دستم رو(دقت کن ناظر عزیز چیزی ندارم که بخوای رد کنی😑😂)دستم رو بوسید و رفت منم سریع مثل برق پاشدم رفتم با امیلی به هاگزمید(امیلی دوست صمیمی سارا هس😍💚)کل هاگزمید رو زیر و رو کردم ولی ..........هیچ لباسی پیدا نکردم😐😂حالا چیکا کنم؟😐🤲رفتم به خوابگاه و تا در رو باز کردم رفتم کندم رو زیر و رو کردم بازم هیچی پیدا نکردم😐شانس منع دیه چیکا کنم😐همینجوری کندم رو میگشتم که یه نفر چشمامو گرف😑😂🤲از جام پاشدم و گفتم:الان وقت خوبی نیست ولم کن کار زیاد دارم😐😑😂دستاشو از رو چشمام برداشت و برگشتم دیدم اوا این که دراکوعه😑😂اصلا از این شوخی ها خوشم نمیاد😑😑😂یه لباس دستش بید دادش به من وگفت:میدونم لباس پیدا نکردی😂،اینم برا یولت ملکه ی من😐😂عه این از کجا فهمید؟😑😂رف بیرون ولی حالا از ماجرا بگزریم عجب سلیقه ای داره این پسر😐🤤😍💚
شب شد و لباس مشکی که یکم رنگ سبز توش بود رو پوشیدم یه برق لب خوجل زدم و موهام رو از کنار یافتم و اوردمشون این ور سرم و گیره زدم 😍💚🤤(شبیه موهای دختر خونده ی مالیفیسنت) رفتم بیرون دراکو خیلی خوشتیپ کرده بید😍😐بعد یه عالمه رقصیدن اوف پاک درد گرفت😐😂نشستیم یه گوشه و استراحت کردیم و من یه برتی بات برداشتم یکی خودم خوردم یکی دراکو 😋دراکو:اییی حالم بهم خورد این دیگه چی بود🤢گفتم:مگه مزه ی چی میده برا من مزه سیب میده😋دراکو:برا من مزه سیرابی میده🤢😂
دراکو از جاش پاشد دست منو گرفت یه کوچولو دیگه با هم رقصیدیم و بعد دراکو منو برد تو حیاط هاگوارتز و از اونجا ماه کاملا دیده میشد😍💚😙دراکو رو به من گفت:خوشحالم که با من به جشن اومدی امشب بهترین شبی بود که تو پیشم بودی😍یه چند دقیقه اونجا بودیم که من گفتم:وایییی دراکوووو ساع...ساعت از نصفه شبم گذشته 😱😂دویدیم سمت خوابگاه و رفتیم تو اتاقمون یه چیزی رو تخت دراکو بود دراکو نشست رو تختش مادرش براش ویالونش رو فرستاده بود😍🤤دراکو گفت:ملکه ی من میخوام برات یکم ویالون بزنم🥺💚نشستم کنارش شروع کرد به زدنش خیلی زیبا میزد انگار احساساتش رو با ویالون میگفت🥺💚
بعد یه چند دقیقه زدن دراکو:تقدیم به زیباترین ملکه🤤🥺💚ویالون رو گذاشت رو زمین گفتم:دراکو من خیلی دوست دارم🥺💚دراکو:منم دوست ندارم هیچ وقت از دستت بدم🥺(ناظر جون خودت تایید کن 🥺💔لدفا داستانام رو گزارش نکنین🥺💔) اون شب شب خیلی اص و زیبایی بود🥺💚
اینم پارت 7امیدوارم خوشتون اومده باشه😙💚😍تا پارت بعد بایییی👋👋👋👋👋👋
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
عالی بود 💚ولی من شوهرتم 😐 حسودیم شد
ممنون😘💚
😂😂برا تو هم داستان مینویسم حسودی نکن😂😗💚
😹😹😐😉
عالی بود💚
چرا تو همه ی داستانا دراکو و دختره بعد مراسم باید برن تو حیاط هاگوارتز؟این برام سواله اگه کسی میدونه جواب بده😹😹
مرسییی😘💚😍
خو رمانتیکه عزیزم تو تاریکی و زیر نور ماه😗💚😂😐
شما به مهمونی پاترهدا و مالفوی هدا به مناسبت شروع فصل پاییز دعوت شدید ❤️💚
اینم دعوت نامه 🎫
ممنونم ولی من نمیتونم بیام😐😂
نه شوخی کردم حتما میام فقط با سدریک میام😘💚💚از دعوتت ممنونم💚💚
ما میایم ❤
عالی تر از عالی😍
ممنون💚💚💚😍😍
عالییییی😍🥲
مرسی😍💚💚💚💚
یه سوال اجی نمیری دیگه ؟؟
نمودونم عاجی معلوم نیس😐😂💚😗
اهان
نه نمیره من (شوهرش😹 )نمیزارم 😐💓
افرین نذار😂😂
😂😂از کجا معلوم من میخوام از دستت فرار کنم برم😂😂
خیلی عالیییییییییی بود 💚💚💚💚😻
ممنونم 😍💚😍💚😍💚😍