نکاتی که موقع نوشتن داستان به دردتون میخوره!

🍁🍁🍁☕️☕️☕️🍮🍮🍮:)

خب اول از همه بیاین ببینیم یه داستان باید چی داشته باشه. خب یه داستان باید یه شروع و یه پایان مشخص داشته باشه.یه ایده ی جدید و یه جرقه میتونه به دیده شدن داستانتون کمک کنه.یعنی شما باید سعی کنید هم داستان رو منطقی پیش ببرید هم یه ایده ی تازه رو توش پرورش بدین. داستانتون باید شخصیت پردازی خوبی داشته باشه.و صد البته که باید شیوه ی نوشتاریتون هم جوری باشه که خواننده رو گیج نکنه و نیازی به توضیح اضافه نداشته باشین.یعنی باید تمرین کنید چطور منظورتون رو خوب برسونید. خلاصش میکنم:شما باید یه ساختمان داستانی مشخص داشته باشین.

دیدین وقتی میخوان ساختمون بسازن اول میان پایه هاش رو میسازن.پس ما هم الان باید از چیزای اصلی اروم شروع کنیم تا به نما ی ساختمونمون برسیم. برای این کار باید چند تا سوال از خودمون بپرسیم: داستان چطور شروع میشه؟ شخصیت اصلی چه هدفی داره؟ چه چیزی به شخصیت اصلی هدف میده یا به قول یکی از نویسنده ها : جرقه چیه؟ مانعی که سر راه شخصیت اصلیه چیه؟ داستان چطوری تموم میشه؟

بله!با جواب دادن به چند تا سوال ساده تقریبا تونستیم به یه تصور ذهنی ای برسیم. حالا میرسیم به یه بخش خیلی مهم: هیچ داستانی بدون مانع برای شخصیت هاش نیست.همین پیچشا هستن که باعث میشن داستان جذاب تر بشه.پس اگه میخواین همینجوری محض سرگرمی داستان بنویسن حتما حواستون باشه که خیلی بدون مشکل و راحت پیش نره چون این روزمرگی و تکراری بودن حوصله ی خواننده رو سر میبره! خب حالا که تونستین یکم بهتر با ایدتون ارتباط برقرار کنید باید چند تا نکته رو هم به خاطر بسپارید:

هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت نباید وقتی که حوصلتون سر میره و نمیتونید خوب تمرکز کنید داستان بنویسید.یا راحت ترش:داستان نوشتنتون از سر باز کنی نباشه!کسی که مجبورتون نکرده همین الان بنویسید...بذارید برای وقتی که حوصلش رو دارید. اتفاقات رو پشت سر هم و سریع ننویسید.این یکی از کاراییه که خیلی منو ازار میده و وقتی میبینم یه نفر داره انقدر پشت سر هم و سریع داستان رو پیش میبره دیگه اون داستان به نظرم خوب نمیاد.مثلا:جنگ شد و یه عالمه ادم مردن!بعدش ما برگشتیم به قصر و ... خب این که نشد حرف حساب! باید سعی کنید توصیف کنید و یه جورایی نه اتفاقات رو زیادی کش بدید نه همینجوری سریع ردش کنید بره! خب اینم تقریبا شکل همون نکته قبلیست ولی برای ژانر عاشقانه:دو تا شخصیت باید یه دلیل منطقی برای دوست داشتن هم داشته باشن.مثلا خیلی جاها دیدم که:تا چشمم به (فلانی) افتاد فهمیدم اون نیمه ی گم شده ی منه! خب یکم بیشتر وقت بذارید و یه دلیل خوب برای عاشق شدن پیدا کنید.مثلا دو تا کاراکترتون باید حداقل یه نیم ساعتی با هم وقت گذرونده باشن که بعد از هم خوششون بیاد دیگه؟ نکته ی دیگه ای نمی بینم که برای داستان نوشتن بهتون بگم!چون خودتون باید کشفش کنید.فقط اینو بدونید که:هیچ وقت کاری رو از روی اجبار و وقتی که حال ندارید انجام ندید چون نتیجش خوب نمیشه!

امیدوارم بهتون کمک کرده باشه!تمام این مطالب نوشته ی خودم هست و البته یکم هم از مطالبی که خوندم کمک گرفتم ولی کپی نبوده! پس اگه کمکت کرد لطفا لایک کن:)