نظر ندید دیگع نمیزارم
من به صندلیم تکیه دادم و منظره ی زیبای رو به رو رو تماشا کردم .
اما ... چرا سرفه اش بند نمیومد ...
هی سرفه کرد و هی سرفه کرد ... داشتم نگران میشدم .
........................
_ وقتی فلفل دوست نداری چرا اینهمه روی غذات میریزی ؟
اون لبخند ... اون لبخند به من ثابت کرد که کار خودشه....دختره ی احمق ... نمیدونه که
من ....
دیگه سرفه بهم اجازه ی نفس کشیدن نداد . پشت سر هم سرفه میکردم ... االن حالم بدتر
میشد . همه داشتن نگاهمون میکردن . دست پسرا رو پس زدم و دویدم سمت بهداری .
توی روشویی بهداری که کنار سلف بود غذای توی دهنم رو خالی کردم . به صورتم
آب زدم و دهنم رو شستم اما هنوز سرفه میکردم .
بهدار که یه خانم مسن بود اومد کنارم و نگاهی بهم انداخت : فلفل خوردی؟!
با سر تایید کردم که گفت : از قیافه ات معلومه . حساسیت داری؟
به سختی گفتم : وحشتناک !!!
_ ای بابا پس چرا خوردی ؟
_ من نخوردم یه آدم عوضی برام ریخته بود ...
و دوباره شروع کردم سرفه کردن .
_ بیا این لیوان آب رو بخور و دراز بکش تا منم آمپول زد حساسیت رو برات بزنم .
آ آمپول رو برام زد . ّب رو خوردم و بعد هم دراز کشیدم و
چشمام رو بستم . سریع حالم خوب شد .
نمی دونم چه قد گذشته بود که با صدای پسرا دوباره چشم هام رو باز کردم .
..........................
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
36 لایک
عشقم میشه فقط هرکی میخواد دیالوگش رو بگه قبلش اسمش رو بنویسی بعد جلوش دو نقطه بذاری ؟
من گیج میشم و اینکه بجای این...... میشه بنویسی از زبان مثلا تهیونگ ؟
ممنون میشم داستانتم قشنگه 😎♥️
جرررر خیلی باحال بود😂❤️
مث همیشه عالی
عالی خیلی باحال بود
عالی بود 💜
پارت بعد لطفااا
مرصی پارت بعد رو نوشتم توی بررسی هس
یسسس!بابا دمت گرم این خعلی باحاله ک!ایول نامصن
مرسی ناناص تو باحالی ک اینو موخونی