سلام یه نکته مهم:اگه سریال ویزاردز رو ندیدین برین نگاه کنین چون به این داستان ربط داره.خیلی خب حرف زیاد زدم...بریم سراغ داستان
تافی داشت توی قصر رو نگاه میکرد.بیل:فعلا حمله نکن چون قراره اتفاق هیجان انگیزی بیفته.یهو توی قصر یه نوری میاد تکه های ریزی بهم دیگه متصل میشن و اون شئ چیزی نبود جز ....
اون نشان غول کش بود. نشان:دیپر پاینز تو به غول کشی انتخاب شدی.مرلین:یه غول کش انسان دیگه جالبه...یهو یه نور دیگه ای به میبل قدرت میده. فورد:بلاخره میبل قدرت ستاره ی دنباله دار رو گرفت.بیل:حالا تافی.تافی :شما لب تر کن.و تافی وارد قصر میشه
استار:چی تافی اما تو که مرده بودی.تافی:به لطف بیل با قدرتای جدید برگشتم خانواده ی باترفلای هاهاها.و تافی یه جادو میزنه.دیپر:به خاطر شکوه مرلین روز تحت فرمان من است.استار:نهنگ نیزه ای. اکلیپسا:طوفان مرگ. تافی : شلتر(سپر محافظ) هیچ اتفاقی برای تافی نیفتاد مرلین یه ضربه زد و سپر تافی شکست همون موقع دیپر و جیم به تافی حمله کردن.
جیم یه دست تافی رو میبره و دیپر هم با سپرش تافی رو پرت میکنه.تافی هر کاری کرد دستش در نیومد.تافی:اها اکسلابیور اون شمشیر لعنتی.مارکو با یه لگد تافی رو از قصر پرت کرد بیرون بعد میبل با یه جادو تافی رو اورد بالا و پرتش کرد بیرون
بیل:تافی برگرد. تافی: بر میگردم استار برمیگردم.تافی بر میگرده پیش بیل. بیل تافی رو خفه میکنه و میگه:ای موجود موذی هیچ کاری ازت بر نمیاد. و بعد ولش میکنه.
بیل داشت تافی رو میکشت که ویل جلوشو گرفت.ویل:چی کار میکنی احمق زرد رنگ اگه الان خودتم اونجا بودی ششکست میخوردی اونا خیلی قوی هستن خودم باید توی این مارمولک یه تغییراتی بدم.تافی :نه نه خواهش میکنم نهههههههههه
تافی تبدیل به یه مارمولک گنده شده بود. ویل:به این میگن اعطای قدرت تافی قهرمانا رو نابود کن هاهاهاهاهاها تافی :چشم قربان. بعد تافی روی قصر پرید دیپر :به خاطر شکوه مرلین روز تحت فرمان من است.جیم :بگکیر که اومد غول بیابونی و با شمشیرش تافی رو زد
اما تافی دوباره دستش رشد کرد تافی:ایندفعه نه موجود زمینی و جیم رو پرت میکنه.کلر :جیممم و بعد یه جادو به تافی میزنه و جادوی سیاه توی تافی میره بعد یهو تافی تبدیل به سنگ میشه و توبی و عربده مجسمه تافی رو نابود میکنن
بیل:هه هه هه اینم اعطای قدرت ویل سایفر هه هه هه.ویل:اون دختره خیلی قویه اون از جادوی سیاه استفاده میکنه هووم بولار از تو میخوام اون دختره رو برام بیاری ازش استفاده ی خوبی میکنیم (کلر رو میگه) هاهاهاها
پایان قسمت دوم..دوستان کارمن سندیگو (داستان خودم)ابشار جاذبه استارکو لیدیا باترفای و مثلثی در میونی رو بخونین بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وااای چه باحال بود
دمت گرم مرگانا هم وارد داستان کن
توی قسمت 1 زنده شد
خب اره ولی اصلا تو داستان نیوردیش
با این که نمیدونم شخصیت های غول کش کی هستن یا اصلا چیکاره هستن ولی خیلی باحال بود
عالی
عالی
تو حس بودم
خیلی عالی.😁😁❤❤
عالی بود من عاشق کارمن سندیگو هستم.