عشق بین دو گروه پارت 6

کککههه دیدم جیمین منو محکم ب.غ.ل کرده و سرشم تو گ.ر.د.ن.م.ه 😈😈😈 یادم افتاد دیشب م.س.ت بوده سریع پاشدم که برم جیمین دستمو گرفتو پرتم کرد رو تخت و محکم تر ب.غ.ل.م کرد نفسای گرمش روی گ.ر.د.ن.م باعث قلقلکم میشد . هارلی : جیمین ولم کن . جیمین : ولی من هنوز خوابم میاد . با این حرفش فهمیدم هنوز به هوش نیومده تصمیم گرفتم بهش سوپ بدم که و.س.ت.ی.ش بپره رفتم پایین به بچه ها گفتم که هنوز جیمین بهوش نیومده یه کاسه سوپ ریختم و بردم بالا هر کاری کردم نتونستم با قاشق بهش بدم

یهو یه فکری به زهنم رسید د.ه.ن.ب.ه.د.ه.ن نه نه نه نه امکان نداره همچین کاری کنم(می کنی😈) ولی اگه به بچه ها (بی تی اس بگم چی آره ازونا میخوام رفتم پایین دیدم هیچکدومشون نیستن یه یادداشت دیدم (هارلی ما میریم بیرون یکم بگردیم زودی برمیگردیم نگران نشو) اااایییشششش من فقط میدونم وقتی میخوای یه کاری رو انجام ندی زمین و زمان دست به یکی میکنن که انجامش بدی . رفتم بالا مجبور بودم پس یکم ار سوپ و و خوردم بعد ل.ب.ا.م.و گذاشتم رو ل.ب.ا.ش . ل.ب.ا.ش همون طعم خاص و میداد خیلی وقت بود طعمشونو نچشیده بودم وای سریع خودمو کنار کشیدم و به خودم اومدم (بعد دو ساعت)

یه راهی به ذهنم رسید راه د.ه.ن.ب.ه.د.ه.ن نه نه نه نه امکان نداره همچین کاری کنم ولی اگه به بچه ها بگم اره از اونا میخوام اومدم پایین هیچکدومشون نبودن یه یادداشت دیدم(هارلی ما اومدیم بیرون یکم بگردیم زودی بر میگردیم نگران نباش )ااایییششش فقط میدونم وقتی میخوای یه کاری رو انجام ندی زمین و زمان دست به دست هم میدن که انجام بدی . رفتم بالا مجبور بودم پس یکم ار سوپ و خوردم و ل.ب.ا.م.و گذاشتم رو ل.ب.ا.ش. ل.ب.ا.ش همون طعم خاص رو میداد خیلی وقت بود طعمشونو نچشیده بودم وای سریع خودمو کنار کشیدم و به خودم اومدم(دو ساعت بعد) پایین روی کاناپه نشسته بودم با گوشیم ور میرفتم. جیمین: سلاام. هارلی: وقت خواب. جیمین: دیشب زیاده روی کردم. هارلی: در باره ی. جیمین : و.ی.س.ک.ی . هارلی : آنقدر خورده بودی که عین خرس قطبی ب.غ.ل.م کرده بودی (جیمین از خجالت دستشو پشت سرش میزاره) جیمین : ببخشید ... راستی من احساس کردم یکی از راه د.ه.ن.ب.ه.د.ه.ن بهم سوپ داد. هارلی: سرشو انداخت پایین. جیمین: تو بودی. هارلی : مجبور بودم

جیمین : باورم نمیشه تو منو ب.و.س.ی.د.ی. هارلی: هههووویی میگم مجبور بودم چون قاشق تو دهنت جا نمیشد . جیمین : باشه حالا بچه ها کجان . هارلی: بیرونن تا شبم بر نمی گردن . جیمین: خب میای فیلم نگا کنیم. هارلی : چه فیلمی. جیمین: ع.ا.ش.ق.ا.ن.ه . هارلی: قبوله . (جای صحنه دار فیلم ) هارلی: میره زیر پتو . جیمین: کجا میری. هارلی : من هنوز بچه ام واسه این کارا. جیمین : تو دیگه خیلی پاکی . هارلی : اَصلَنَم کی گفته. جیمین : قشنگ معلومه جُروُزه ی همچین کاری نداری . هارلی: کاری نکن اون روی منحرفمو بت نشون بدم ها. جیمین: نشون بده ببینم . هارلی : باشه خودت خواستی اقای جیمین میشه بگی چرا اتاق خواب خودت یه تخت دونفره داره 😈😈🔥🔥🔞🔞. جیمین : ااممم چیزه باشه بابا تو منحرفی . هارلی : دیدی کم اوردی

جیمین: فیلم که تموم شد پاشو بریم بخوابیم . هارلی : من خوابم نمپکاد تو برو (یه ساعت بعد هارلی میره بالا میشینه رو تخت و جیمینو بیدار می کنه) هارلی : جیمین پاشو ججیییممیینن حوصلم سر میره پپاشسوو جیمین اه پاشو کوچولو جیمین: اگه من کوچولوعم پس تو چی نخود . هارلی: منطقی بود حالا پاشو حوصلم سر میره. جیمین: نمی خوام تنبیهت کنما. هارلی : آره اروا عم(جیمین دست هارلی رو میکشه و اونو پرت می کنه رو خودش و م.ی.ب.و.س.ت.ش و دستشو هی روی ک.م.ر.ش میکشه بعد چند لحظه با یه حرکت برشون میگردونه جوری که جیمین افتاده ر.و.ی هارلی که هارلی کنارش میزنه) هارلی : چی کار می کنی . جیمین: تنبیهت کردم حالا کم اوردی . هارلی: باشه بابا تو بردی دینگ دینگ دینگ . هارلی : ااا بچه ها اومدن پاشو بریم پایین

هارلی : سلام . سانی : سلام . جنی : ابپز شدم . هارلی : مگه کجا بودین . کلویی : لب ساحل ببخشید به شما نگفتیم. هارلی : اشکال نداره اجی خوشگذشت بهتون. تهیونگ : آره جات خالی. هارلی : خداروشکر . کوکی : شما چه خبر . جیمین: کی ما . کوکی : چی کار کردی شیطون 😈😈. هارلی: منحرف این خوابید منم فیلم نگا می کردم. جیمین : راست میگه . سارا : حالا به جایه این حرفا بیاین بریم یه چیزی بخوریم . هارلی: آره بیاین بریم . (فردا صبح از زبون جنی ) از خواب پاشدم کنارم شوگا رو دیدم عین یه پیشی کوچولو خوابیده بود دستمو وارونه روی گ.و.ن.ش کشیدمو و موهاشو کنار زدم همینجوری بهش زل زده بودم که یکی از چشماشو باز کرد سریع اومدم عقب .

شوگا : دیدم چی کار میکردی . جنی : من کاری نمی کردم . شوگا: چرا یجوری رفتار میکنی انگار اصلا نمی شناختیم همو . جنی : ببین من فراموشت کردم . شوگا: پس چرا اونکارو کردی . جنی : فقط به عنوان یه دوست اونکارو کردم (از اتاق میره بیرون)شوگا : من که میدونم خانم جنی. (چند ساعت بعد ) پی دی نیم : بچه ها بیاین برا کنسرت (از زبون سانی) رفتیم به محل کنسرت طراح لباسا لباسامونو داد پوشیدیمو رفتیم برا میکاپ بعد میکاپ رفتیم برا کنسرت همه نورلندی ها جیغ و داد میکردند(اینو بگم نورلندی ها مثلا مثل ارمی ها بلینک ها اکسول ها اینجوری)بعد کنسرت عین جنازه به خونه برگشتیم یکی دو روز دیگه برمیگشتیم کره وواایی فردا فنساین داریم اومدم تو اتاق دیدم تهیونگ خوابه اایی خدا آخه کی خوابیدنشم جذابه لباسمو عوض کردم و اونور تخت خوابیدم

صبح پاشدم با صحنه ای که دیدم سریع رفتم زیر پتو😱😱😰😰😨😰😰😰😨😰😰😨😨😰😰😨😰😰😨😨😰😰😨😨😰😰😨😱😰😨😰😱😨😰😰😰😨😰😰😨😰😰😨😰😰😨😰😰😨😰😰😨😰😱😨😱😰😰😰😱😰😱😱😰😨😰😰😱😰😰😰😰😨😲😲😲😲😲😲😰😨😲😨😰😰😨😨😲😨😰😰😨😲😲😨😰😱😨😨😲🏃😨😰😰😰😨😨😲😰😰😰😨😨😲😨😰😰😰😨😲😨😰😰😰😨😲😲😰😰😨😨😲😲

سیلام انقدر حال جای خیلی خیلی حساس کات کردن حالا تا پارت بعدی تو خ.م.ا.ر.ی بمونین😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪چچچچچچ یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع یاع😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂خب پارت بعدم قراره منحرفانه باشه و اینم بگم حالا حالا ها این عاشقا بهم نمیرسن😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😀😈😈😈😈😈😈😈😈و صحنه دارم قراره بشه🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔞🔥🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔞🔞🔥🔞🔞🔞

لعنت به اسلاید اضافه (واقعا لعنت)😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐