
...........
۲ سال بعد از شکست خوردن جیم و خود کشی کردنش : از زبان مرینت : کالبرت ....کالبرت جونم ...بگو ممماااممماااننن .....از زبان کالبرت : مماامماان از زبان مرینت : ادرین کالبرت حرف زد واییی حرف زد از زبان ادرین 🤦🏻♂️ مرینت فقط گفت مامان نگفت که مامان من اسمش مرینت دوپن چنگه چند ماه بعد در خانه ی مرینت و ادرین : از زبان ارمیا : اریان ........ کجایی اریان .....از زبان اریان : من اینجام از زبان ارمیا : اریان من یه چیزی رو فهمیدم .....این که خاله الیا بارداره 😍 از زبان اریان : چیییی خاله الیا و عمو نینو بچه دار شدن چه خوب
۲ سال بعد : درررینگ دررینگ : الو لوسی منم ارمیا نظرت چیه که بریم کافه از زبان لوسی : موافقم سالت چند از زبان ارمیا : ساعت ۷ تز زبان لوسی پس فعلا در کافه : لوسی میدونی چیه من عتشق تو شدم اما از یه طرف مامانم کالبرت رو داره از یه طرف هم اریان از من یک دقیقه بزرگتره ولی ما تا ۳ سال دیگه با هم ازواج میکنیم از زبان لوسی : چچچی ۳ سال دیگه یعنی توی ۲۰ سالگی از زبان ارمیا اره از زبان لوسی : من موافقم
۳ سال بعد : مرینت _ ارمیا ...ارمیا کجایی پسرم زودباش مگه از صبح روی مغز من پیاده روی نمیکردی هی میگفتی میخوای ازدواج کنی حالا زود باش دیگه 🙄😬 ارمیا _ مامان من حاضرم بالاخره امروز ازدواج میکنم میرم سر خونه و زندگی خودم مرینت : حالا بیا بریم ما توی کارت دعوت نوشتیم از ساعت ۶ تا ..... حالا داماد عروس رو از ارایشگاه برنداشته ، من و ادرین میریم تا مهمان ها بیان تو هم بعد با عروس خوبم بیا ارمیا : چشم مامان قشنگم😘
فردا : از زبان ادرین : دیدی مرینت چی شد همین ۱ ماه پیش بود که تو با ارمیا و اریان اومدی پیش من حالا ارمیا رفت و کالبرت هم که با الیس میچرخه ( بچه ها یه نکته بگم الیس و لوسی با هم خواهرن و همینطور بچه های الیا و نینو هستن ) از زبان مرینت : هی هی هی ادرین من و تو یه روزی لیدی باگ و کت نوار بودیم اما الان بچه هامون عروس قشنگم خودشون یه گروهن ادرین _ میگم اون معجزه گر ها رو چی کار کردی بقیشون رو ؟؟ مرینت _ اتفاقا منن توی همین فکر بودم به نظرم کالبرت رو نگهبان کنیم ادرین : خوبه از همه هم جوون تره میتونه از پسش بربیاد
از زبان لوسی : ارمیا حالا ازدواج کردیم چه فرقی با اونموقع کردم ارمیا : این ها رو ولش کن لوسی مامان و بابا زنگ زدن گفتن تا نیم ساعت دیگه بیاید از زبان لوسی : باشه مشکلی نیست در خانه مرینت و ادرین : از زبان مرینت : خب بچه ها همونجور که همه میدونید من و پیشی کوچولوی خودم یعنی ادرین یه روزی با هم همکار بودیم کت نوار و لیدی باگ بودیم حالا که همه اینجاییم الیا سزار ، نینو لحیف ، ارمیا اگرست ، اریان اگرست ، لوسی لحیف ، الیس لحیف ، کالبرت اگرست من میخوام یکی از شما ها رو نگهبان بعدی کنم من دوپن چنگ مرینت کالبرت اگرست رو به عنوان نگهبان بعدی بدون اینکه حافظه پاک بشه نگهبان میکنم
بچه ها از این به بعد بیشتر روی زندگی ارمیا و اریان و لوسی و الیس و کالبرت زوم میکنیم این هم بگم که مرینت تازه ۳۵ سالشه و این که چون زود ازدواج کرد تفاوت سنی زیادی با بچه ها نداره از زبان کالبرت: مامان با اجازه اگه اجازه بدید میخوام به لوسی و الیس معجزه گر بدم مرینت : الان نگهبان تویی و هر کاری میخوای بکنی مبتونب بکنی
الان الیس و لوسی صاحب معجزه گرهای لاکپشت و زنبور شدن کالبرت _ خب خب خب میبینم که خیلی قشنگ شدی الیس جون 😍 ارمیا _ کالبرت کمتر کرم بریز کالبرت_ حالا وقتی که با هم باجناق شدیم 😁😁😁 ارمیا : کالبرت میام میزنم میکشمت ها اریان : کالبرت و الیس شما ها برید ارمیا و لوسی شما هم برید
خب بچه ها ببخشید یان پارت یه کم بیمزه بود به احتمال زیاد این داستان رو طنزش کنم و دیگه کسی توش از معجزه گر استفاده نکنه
[۱۲/۲، ۲۱:۲۷] Yasin: خب دیگه این پارت هم تمام شد توی نظرات برام بنویسید که میخواید داستان کدوم باشه ۱ طنز ۲ جنایی ۳ عاشقانه
روز یا شبتون خوش خدانگهدار
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
۳
من دیگه رد دادم تو داری همین جوری ده بیست سال می بری جلو من دیگه رمان نکیخونم به شرط اینکه یکی دیگه شروع کنی البته طولانی تر
میگم واقعا ببخشید اینو میگم ولی تست خیلی بی مزه بود اما خیلی هم نوشتی چند سال بعد چه خبره تقریبا 7 سال رفت جلو 😶 اما بازم من تست رو دوست دارم و دنبال میکنم 👑
من خوشم نیومد نمیدونم ولی تو دلم نرفت فکر کنم بچه دار نمی شدن بهتر بود آخه یکم داستانت چرت شد
۳ عاشقانه