ببخشید بابت تاخیر زیاد): و اینکه چند تا نکته : ۱. وقتی توی داستان قسمت هایی که عموما تو شب اتفاق میفته چیزی راجب تن صدا نمیگم منظورم اینه که صحبت ها آرومه جوری که فقط اون دو نفر مد نظر بشنون نه بقیه ۲. خب توی پارت قبل اشاره کرده بودند که سیر زمانی برای ما ادما و گربه ها یکی نیست و خب بله همینطوره اما اگه بخوام توی هر پارت بگم که اینطوری شده و اونطوری شده خسته کننده به نظر میاد بنابر این وقتایی که نیاز باشه عنوانش میکنم و فعلا شما همون دختر نوجوون فرضش کنید ممنون 🤍♥️ امیدوارم ازش خوشتون بیاد :)
با صدای بلند و عصبانی گفتم : هی!! معلوم هست داری چیکار میکنی ؟؟ ولم کن ببینم!... با اینکارم نه تنها ها یون به طور کامل از خواب پرید بلکه موجب بیدار شدن اعضا هم شد :) ، جین با صدایی که مشخص بود ترسیده و دچار اضطرابه اسمم رو صدا میکرد و نزدیک در اتاق میشد ، صدای قدم هاش نزدیک و نزدیک تر میشد انگار عقل دوباره به سرم برگشته بود یه نگاهی به ها یون انداختم و متوجه موقعیت شدم ، خودم رو از روی تخت پایین انداختم و با سرعت رفتم پشت در و قفلش کردم جین هم در حالتی که دستگیره ی در رو مدام میچرخوند میگفت : هی یونگی حالت خوبه ؟ این درو واسه چی قفل کردی ؟؟ زنده ای !؟ یه چیزی بگو صدام رو صاف کردم و گفتم : عااا آره خوبم هیونگ مشکلی نیست میتونی بری ممنون # چرا داد زدی ها؟؟ چیزی شده !؟ کسی اومده تو اتاقت!!؟؟ نگاهم رو به ها یون دادم و چند ثانیه مکث کردم _ نه چیزی نشده فقط یه خواب خیلی ترسناک دیدم برای همین داد زدم ببخشید بیدارتون کردم دست خودم نبود # در رو باز کن ببینم چطوری!! _ به خدا خوبم شما برید با عصبانیت گفت : این درو باز کن ببینم داری چه غلطی میکنی!! نکنه میخواستی خودکشی کنی!؟؟ اصلا چرا در رو قفل کردی ؟؟این درو باز کن تا نشکوندمش خیلی عصبانی بود و میدونستم همینطوری راضی نمیشه برای همین باید یه بهونه ی جدید براش میوردم تا بیخیال بشه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
47 لایک
داستانت خیلی خوبه و جالب و عجیبهه🥲🔥
فقط پارت ۶ حذف شده؟
میشه خلاصشو بهم بگی^~^
مرسی💜
قشنگ بیددد ادامه بدهههه😛چرا دارم از آخر میام اول😂😗
😂چشم ادامه خواهم داد😜✋🏻
لازمه بگم چرا؟ خودت نمیدونیی😂؟؟
پارت هشت بیشتر از یه روزه تو صف بررسیه من نمیدونم کی دیگه میخواد منتشر شه 😐
عالیـ بود^^
عآجیـ میشیـ^^💫💜
خیلی ممنونن=))❤️
بله حتما ^-^♡
مح رضوانمـ ^^🌙🌟
16 و طُ^^💜💫
سو مین ، ۱۵ :))❤️✨
خوشبختمـ^^💫🤭
عآجیـ صومینـ🖇💜
منم همینطور عزیزم ^_^💫💓
ادامه ادامه😐✊🏽
چشم چشم 😐😂❤️
عررررررررಥ‿ಥ
الان میفهمم ادامه ی داستانو ندونستن از مرگ بدترهಥ‿ಥ
دارم منفجر میشم فرشته ی نجات زود پارت بزار ಥ‿ಥ
این چه حرفیهಥ‿ಥ
سعیم رو میکنم زود بزارم 🥲❤️
واییییییی خیلی خووووب بودددددد واقعا خوب نوشته بودی خسته نباشی مطمعنم که یه نویسنده عالی هستی افرین🙂✨💜
ممممنننووونننننمممم خیلیی لطف داری 🥰💓
عالی بود
ایندفعه فکنم خیلی زیاد تر از قبل نوشته بودی خسته نباشی 😍😍🤗🤗
ممنونمممم🤍♥️
آره نسبت به پارت های قبلی بیشتر بود 🤗
مرسیی
عالی بود آجی💜
پارت بعدی پلیز💜
واقعا عالی می نویسی آجی👍
مرسییی^-^❤️
سعی میکنم زودتر بزارمش:)
لطف دارییی♡